سالهاست می نویسم نه به حکم اینکه دیده شوم
که گاه نوشته وسیله ای برای پنهان شدن است
پنهان شدن از دنیایی سیاه انسانهای که دلشان با
خلقتشان نمی خواندکه...
خلقت همه آدمیان از خاک بوده خاک وعناصر آن
ذاتا پاک وخالی از هر بدی است .
پنهان شدن از کج اندیشانی که به مرور زمان فکر ونگاه
زیبایشان جایی خود را به ظلمت بی تدبیری
وبی خردی داده است
کاش می شد همواره در پناه قلم وکاغذ ماند
بی آنکه سیاهی رفتار وکردار آدمیان آنها را از تو بگیرد کاش.....
در دنیای پر آشوب امروز عده ای را می بینم
که در جاده ای پر پیچ وخم در گذرند
گویی در دنیا آنگونه قدم می زنند که یا جاده
برایشان نا آشناست ویا مسیر
گاه برخی می ایستند وراه را از راه بلدی می پرسند
گروهی هم می روند در پی تقدیر وسر نوشت......
شاید هم مسیر می پیمایند تا شاید خود در
آینده راه بلد دیگران شوند
اما مسیر شناخت خود جاده ای یکطرفه است
همه چیز از خود شروع می شود تا به مقصد
نرسیده باشی نمی توانی راه بلد شوی
تا خودت را باور نکنی نمی توانی
به دیگران اعتماد دهی
منجی دیگران شدن در شناخت خود است
ظر ف خالی سر شار از تمناست.....
باید از عشق به خود تهی شود تا راهبر گردد
شما مسافر جاده عشق بودید ....
پر از عشق به معبودواکنون راه بلد دلهای سرد
گردانید......در پیچ وخم باور ما گم نشوید..