عاشقان مستنـد و ما دیـوانه ایم
عارفان شمع اند و ما پروانـه ایـم
چون نداریم با خلایق الفتـی
خلق پنـدارنـد ما دیـــوانـه ایـم
در ازل دادند چون جام الست
تا ابـد ما مست آن پیمانـه ایـم
ظاهر سستی ما را خود مبیــن
در شکست نفس خود مردانه ایم
کس نگردد واقف اسرار مـا
زانکه همچون گنج در ویـرانه ایم