گاهی وقتا ......گاهی وقتا
گاهی وقتا نمیتونی چیزی بگی باید ببینی ولی حرف نزنی ................
گاهی وقتا دلت میخواد از سینه بیاد بیرون تا خیلی
چیزهارو نبینی با چشات
گاهی وقتا لازمه لبخند بزنی و به راحتی از کنار ی
موضوع رد شی و به روی خودت نیاری ؛
گاهی وقتا لازمه که دست دشمنت رو هم بگیری ،
فقط و فقط به حکم اینکه انسانه و باید دستش گرفته شه؛
گاهی وقتا لازمه که خوشی رو کنار بذاری و تو غم
دیگران شریکشی و پا به پاشون بسوزی و غصه بخوری...
آره ؛ همه ی اینا قسمت های خوشایند زندگی ما هستن
که میشه باهاشون به انسان بودنمون افتخار کنیم ؛
ولی نقطه ی مقابلش هم هست :
گاهی وقتا لازمه که چشامون رو به حقیقت ببندیم
تا بعضی تلخی ها رو نبینیم ؛
گاهی وقتا لازمه که فریادمون رو به صدا نیاریم
و به ی سکوت تلخ اکتفا کنیم ؛
گاهی وقتا لازمه که دلامون شکسته شه تا قدر
دل بدست آوردن رو بدونیم و ...
آره ؛ همه ی اینا هستن تا ما قدر داشته هامون رو
بدونیم و تقویتشون کنیم!!
" زندگی " مجموعه ای از همه ی ایناست ؛
موهبتی هستش که باید بخاطرش " خدا " رو شاکر باشیم
و از بودنمون لذت ببریم...
پونه