|
لاهوتیان
(
![]()
آلبوم:
تصاویر پروفایل
![]()
کد برای مطالب، وب سایت و وبلاگ:
بازدید کل:
263 بازدید امروز: 263
توضیحات:
گفتند: ما را تفسیر قرآن بساز. گفتم: تفسیر ما چنان است که می دانید. نی از محمد! و نی از خدا! این من نیز منکر می شود مرا. می گویمش: چون منکری. رها کن. برو. ما را چه صداع ( دردسر ) می دهی ؟ می گوید: نی. نروم! سخن من فهم نمی کند. چنان که آن خطاط سه گونه خط نوشتی: یکی او خواندی. لا غیر یکی را هم او خواندی هم غیر او یکی نه او خواندی نه غیر او آن خط سوم منم که سخن گویم. نه من دانم. نه غیر من. شمس_تبریزی
درج شده در تاریخ ۹۹/۰۲/۲۱ ساعت 18:24
برچسب ها:
عشق 788
لوگین شوید تا بتوانید نظر درج کنید. اگر ثبت نام نکرده اید. ثبت نام کنید تا بتوانید لوگین شوید و علاوه بر آن شما نیز بتوانید مطالب خودتان را در سایت قرار دهید. |
کاربران آنلاین (1)
|
به علت هزینه های بالا ممکن است سایت از دسترس خارج شود.
لطفا ما را در اینستاگرام دنبال کنید.
و بسانِ زخمی که همیشه تازه است
بهشکلِ مبهم خیال
هنگامیکه دوری اما نزدیک
وقتی در کناری و دستنیافتنی,بهشکلِ شعرهای نیمهکارهام
و کلماتِ بلاتکلیفی که جرقهای نمیزنند
آتشی نمیافروزند ,و گرمم نمیکنند
من سردم است ,سردم است و
واژه ها دیگر گرمم نمیکنند
تاریکام ,و بیفروغ
و سوسوی جملات روشنم نمیدارند,شاید از آنرو که
نمیخواهم تنها بهانه سرودنم باشی
میخواهم تنها دلیل بودنم باشی
من واژههای دستانت را میخواهم
کلامِ امنِ شانههایت
و سرودِ سکوتِ چشمانت را
ای دیر یافته ام
ورای واژهها و کلمهها
به من وعدهی دیداری بده...
بسان ابر که با توفان
بسان علف که با صحرا
بسان باران که با دریا
بسان پرنده که با بهار
بسان درخت که با جنگل سخن می گوید
زیرا که من
ریشه های تو را دریافته ام ...
اقیانوسی از آگاهی و معرفت پشت همان درهایی است که آن ها را محکم بسته ایم و مخالف آن هستیم....
با هیچ دینی ...
با هیچ جنسیتی...
با هیچ ملیتی...
و با هیچ طرز تفکر و نگرش...
مخالفت نکن...
سینه ات را بگشا برای تمام درس هایی که مخالف عقاید تو هستند...
این گونه پیشرفت خواهی کرد...
مانند یک معجزه!!
توئ ، "تــو" ...!
علف با صحرا
ستاره با کهکشان
و من , با تو سخن می گویم
ای دریافته ... با تو سخن می گویم