گفتم:خدایا از همه دلگیرم
گفت:حتی من...
گفتم:خدایا چقدر دوری؟
گفت:تو یا من...
گفتم:خدایا تنها ترینم...
گفت: پس من...
گفتم:خدایا کمک خواستم...
گفت: از غیر من...
گفتم: خدایا دوستت دارم...
گفت: بیش از من...... تاریخ درج: ۹۲/۰۸/۱۷ - ۱۷:۳۸( 5 نظر , 95
بازدید )
دختری بود نابینا که از خودش تنفر داشت که از تمام دنیا تنفر داشت و فقط یک نفر را دوست داشت دلدا ه اش راوبا او چنین گفته بود اگر روزی قادر ب دیدن باشم حتی اگر فقط برای یک لحظه بتوانم دنیا را ببینم عروس گاه تو خواهم شد. و چنین شد که امد ان روزی که یک نفر پیدا شد که حاضر شود چشمای خودش را ب ... تاریخ درج: ۹۲/۰۸/۱۳ - ۲۰:۴۲( 9 نظر , 102
بازدید )
یکی از فانتزیام اینه ک به دوس دخترم 4صب زنگ بزنم بگم هانی بیا دم در کارت دارم بعدش اونم بیاد با یه تاب و شلوارک و یه مانتوی زولیده و چشای نیم باز تو ماشینم بگم عشقم تو بخواب فقط میخوام نگات کنم !بعد گازشو بگیرم و برم شمال 7صب لب ساحل باشم !بعد توی ساحل اروم وایسم و دو تا درارو باز کنم و خودم ب... تاریخ درج: ۹۲/۰۸/۰۹ - ۱۱:۴۵( 12 نظر , 128
بازدید )
یه دخترو پسر ک زمانی همدیگرو با تمام وجود دوس داشتن بعداز پایان ملاقاتشون باهم سوار یه ماشین شدن و اروم کنارهم نشستن دختره میخواس چیزی رو ب پسره بگه ولی روش نمیشد!پسرهم کاغذی اماده کرده بود ک چیزی رو ک نمیتونست ب دختره بگه توش نوشته بود.پسر وقتی دید داره ب مقصد نزدیک میشه کاغذ رو ب دختر داد دختر هم ... تاریخ درج: ۹۲/۰۸/۰۶ - ۲۱:۴۰( 3 نظر , 275
بازدید )