یک شبی مجنون نمازش را شکستبی وضو در کوچه ی لیلا نشستعشق، آن شب مست مستش کرده بودفارغ از جام الستش کرده بود!گفت یا رب! از چه خوارم کرده ای؟بر صلیب عشق، دارم کرده ای؟خسته ام زین عشق، دلخونم نکنمن که مجنونم، تو مجنونم نکنمردِ این بازیچه دیگر نیستماین تو و لیلای تو... من نیستم!گفت ای دیوانه،...
تاریخ درج:
۹۵/۰۱/۲۴ - ۰۰:۳۴ 5 نظر , 248
بازدید