درباره من |
مثبت اندیشیدن را بیاموزیم زیرا:
مثبت اندیشیدن را بیاموزیم زیرا:
آینده را تصاویر ذهنی ما میسازد و
تصاویر ذهنی ما، بهسوی ما باز میگردند،
و به یاد داشته باشیم که:
ناامیدی دیواریست محکم، که پشت آن یک پرتگاه است و
امید جادهایست روشن که به مقصود نهایی، منتهی میشود...
...
hatmaaan bekhooomid
طولانیه ولی بخونید
ضعیفه! دلمون برات تنگ شده بود...اومدیم زیارتت کنیم! دختر : تو باز دوباره گفتی ضعیفه؟؟؟ پسر : خوب... «منزل» بگم چطوره !؟ ...
دختر : واااای... از دست تو!!!
پ: باشه... باشه...ببخشید «ویکتوریا» خوبه ؟ ...
د: ...
به سلامتی دو بوســـــــــــــــــــــــه.........
توی یه جمعی یه پیرمردی خواست سلامتی بده گفت :
می خورم به سلامتی 2 بوسه !!
بعد همه خندیدن و هم همه شد و
پرسیدن حالا بگو کدوم 2 بوسه ؟!!
گفت :اولیش اون بوسه ای که
مادر بر گونه بچه تازه متولد شده میزنه و بچه نمی فهمه !
دومیش اون بوسه ای که
بچه بر گونه مادر فوت شدش میزنه...
سکوت....
سکوت هایت
گوشم
را
میخراشد !
__________________
--------------------------------------------------------------------------------
می بینی؟
گاهی حرف ها ریتم ندارد
وزن ندارد
آهنگ ندارد
سکــوت است
خوب گوش کن
فقط درد دارد
درد
درد...
__________________
انتظار لحن خ...
دلم تنگ شده......
دلم تنگ شده......
برای وقتی که میگفتی:دلم واست تنگ شده
دلم تنگه:
برای بودنت
شایدم لبخند خودم
دلم برای همه چیز تنگ شده
جز:نبودنت
روزی میرسدکه بی تفاوتی هایت را
باجای خالیم حس کنی و.......
شاید در دلت بگویی:کاش اینجا بود.......
ان وقت است که میفهمی.....
چقدر زود دیر میشود.....
جوون تر که بودم !
جوون تر که بودم یکی عاشقم بود منو که نمیدید دلش میگرفت زودمیگفت خیلی وقته دلم پا به پاته میگفت هر جا باشی نگاهم به راتهمنم بچه بودم دلم پر پرش شد بهش اینو گفتم اونم باورش شدخلاصه نشستیم یه رویا کشیدیم واسه زندگیمون چه خوابایی دیدیمبه هم قول دادیم که با هم بمونیم تا هر جا که میشه تا ...
تنهایی...
وقتی که دیگر نبود، من به بودنش نیازمند شدم، وقتی که دیگر رفت، من به انتظار آمدنش نشستم، وقتی که دیگر نمی توانست مرا دوست بدارد، من او را دوست داشتم، وقتی او تمام کرد، من شروع کردم، وقتی او تمام شد، من آغاز شدم، و چه سخت است تنها متولد شدن، مثل تنها زندگی کردن است، مثل تنها مردن است ......
به دست آوردن روز،ماه و سال تولد
عدد ماه تولد خود را انتخاب کنید.ضرب در 100 کنید .
به اضافه ی روز تولد کنید .
ضرب در 2 کنید .
به اضافه ی 6 کنید .
ضرب در 5 کنید .
به اضافه ی 4 کنید .
ضرب در 10 کنید .
منهای 340 کنید .
به اضافه ی سن خود کنید .
دو رقم اول سن / دو رقم دوم روز تولد / ی...
زندگی بدون امید بی آرزوست ...
;کد
کلیک کنید
قلبی در این سو در گوشه ای تنهای تنهاست و به انتظار تو است …
به عشق تو این روزهای سرد و نفسگیر را می گذراند
و به امید دیداری دوباره با تو لحظه های پر از دلتنگی و تنهایی را پشت سر می گذارد…
قلبی در این سو دیوانه تو است و بدجور دلتنگ آن قلب مهربان تو است &helli...
ای کاش کمی مرا میفهمید منو یکی که چقدر تنهام
♥♥♥ نمی نویسم چون میدانم هیچ گاه نوشته هایم را نمی خوانی!!
نگاهت نمیکنم چون تو اصلا نگاهم نمیکنی
صدایت نمیزنم چون اشک ها ی من برای تو بی فایده است
فقط می خندم چون تو در هر صورتی میگویی من دیوانه ام
ورفتی وبه امدنت نیندیشیدی
به سادگیم به سادگی خندیدی
...
جان من تا آخرش بخون
روزی روزگاری پسرک فقیری زندگی می کرد که برای گذران زندگی و تامین مخارج تحصیلش دستفروشی میکرد.از این خانه به آن خانه میرفت تا شاید بتواند پولی بدست آورد. روزی متوجه شد که تنها یک سکه 10 سنتی برایش باقیمانده است و این درحالی بود که شدیداً احساس گرسنگی میکرد. تصمیم گرفت از خانه ای مقد...
آهای پسر سرزمین من...
آهای پسر سرزمین من...
پسر سرزمین من :
دیروز مردان غیور سرزمینم مردانه در میدان میجنگیدند . . .
معلوم هست کجایی ؟؟ خیلی وقت است تو را گم کرده ایم !!!
امروز داری توی آرایشگاه ها ابرو بر میداری
مو رنگ میکنی ، دماغت را سر بالا میکنی
در جستجوی ..... هستی !!!!!
آهای پسر سرزمین م...
غروب می شود باز
;
کلیک کنید
غروب می شود باز…
بدون هیچ نگاه منتظری…
بدون هیچ دست گرمی که فنجانی چای تعارفت کند!
و من تنهای تنها به دور دستهای این شهر سربی خیره می شوم
به تنهایی و غربت خود میان این همه چراغ های روشن مات می مانم
واز خود می پرسم که چرا هیچ کسی انت...
جدایی....
از جداشدن نوشتی رو تن زخمی هر برگ
گریه کردم و نوشتم نازنینم یا تو یا مرگ
به تو گفتم باورم کن میون این همه دیوار
تو با خنده ای نوشتی هم قفس خدا نگهدار
بنویس مهلت موندن یه نفس بود
سهم من از همه دنیا یه قفس بود
بنویس که خیلی وقته واسه تو گریه نکردم
سر رو...
نفرین به عشق
الهی بمیری که دیگر بدونم کجاییبدونم ز عالم جداییالهی بمیرینخنده به چشمت نگاهینمونه نگاهت به راهینخنده به چشمت نگاهینمونه نگاهت به راهینگیری تو جامی ز هر دستیننوشی می از دست هر مستیتا نمونه درون دل دگر هوسیتا نریزه به پایت سرشت کسیتا نبینی دگر گریه های مراتا ندونه کسی ماجرای مراالهی بمیریاین منم که ه...
تاکجا باید رفت؟ تاسپیدار بلند یا بلندای افق؟
;
کلیک کنید
واژه های زندانی به شوق کوچیدن به قفس ذهن، بال و پر می کوبد.
برای نوشتن دیر است و برای کوچیدن دیرتر...
چقدر فاصله زیاد است از نگاه من تا سایه تو...
باید می آمدم...
باید می رفتم...
دیر شد ...
فرصت ها از دست رفت...
چمدانم و کتابی پر از شعر عبث ...
حاصل تک تک این ثانیه...
اندکی صبر سحر نزدیک است
شب سردی است و من افسرده
راه دوری است و پایی خسته
تیرگی هست و چراغی مرده
می کنم تنها از جاده عبور
دور ماندند زمن آدمها
سایه ای از سر دیوار گذشت
غمی افزود مرا بر غمها فکر تاریکی
و این ویرانی بی ...
تحمل کن آقا میاد بابا هم با او میاد
و تو چه میدانی ؟سه ساله بود که پدرش آسمانی شددانشگاه که قبول شد همه گفتند " با سهمیه قبول شده " ولی هیچ وقت نفهمیدند ، کلاس اول وقتی خواستند به او یاد بدهند که بنویسد " بابا "یک هفته در تب سوخت
...
می فهمد ..!
Hi
Welcome..!
گمانم اشک هایم را نم دیوار می فهمد ..!
شکستن زیر باران را خم دیوار می فهمد ..!
تمام حرف های خیس و تب دار نگاهم را ..!
سکوت تلخ و گنگ و مبهم دیوار می فهمد ..!
سرود غصه ها را با دلی پر سوز می خوانم ..!
...
برگرد
امشب بغض تنهایی من دوباره می شکند …
چشمانم بس که باریده دیگر حتی تحمل نور مهتاب را ندارد …
آخ که چقدر تنهایم …
دل بیچاره ام بس که سنگ صبورم بوده خرد شده
و انگشتانم بس که برایت نوشته خسته شده است …
رو به روی آینه نشسته ام آیا این منم ؟
شکسته &hel...
شهریار نمادی از عشق به زبان مادری و تعهد به زبان رسمی
سلام دوستان ، امروز با اجازتون خواستم در مورد یکی از فرزندان فرهیخته ترک ایران زمین بنویسم.
محمد حسین بهجت تبریزی معروف به شهریار .شهریاری که هم شعر ترکی اش قلب هر ترک زبان ایرانی و خارج ایران را به لرزه در می آورد و شعر فارسی اش از او حافظ معاصر ساخته است.شهریاری که پان ا...
درد دل با مادر
یکی انگار داره دل رو به یه جای قریبی می کشونهاون که با چادر خاکی گناهای همه رو می پوشونهانگاری دست خودم نیست انگاری داره دلم باز بهونهچشم گریون مثل بارون می چکند اشکای من دونه دونهعمریست این در و اون در زدم هیهمه جا سر زد این دل اما نشدهر چی بدی بود دیدم مادر خوشی بود چشیدم مادر در وانشدیا...
|
چگونگی درج آگهی در سایت و قسمت تبلیغات
سایت و اپلیکیشن آموزش زبان انگلیسی urg. کاربران آنلاین (4)
|