مرز در عقل و جنون باریـــک استکفر و ایمان چه به هم نزدیک استعشق هم در دل ما سردرگممثل ویرانی و بهت مــــــردمگیسویت تعزیتی از رویـاشب طولانی خون تا فرداخون چرا در رگ من زنـجیر استزخم من تشنه تر از شمشیر استمستم از جام تهی حیرانیباده نوشیده شده پنهانــــیعشق تو پشت جنون محو شـدههوشیاری است مگو سهو شد... تاریخ درج: ۹۲/۰۹/۲۹ - ۱۱:۵۸( 0 نظر , 111
بازدید )
اگر اشک بودی تو را روی چشمان خود می نشاندماگر آه بودی تو را نیمه شب ها به لب می رساندماگر مهر بودی به دنبال تو در دل آسمان می دویدماگر ماه بودی فروغ تو را چون غباری به سر می فشاندمدریغادریغا نه اشکی نه آهی نه مهری نه ماهیتو آن خودپرستی که پیمان شکستیکه پیمان شکستیاگر زهر بودی تو را چون می نوش سر می ... تاریخ درج: ۹۲/۰۶/۲۰ - ۱۰:۳۱( 0 نظر , 147
بازدید )
حال که تنـــها شده ام می رویواله و رســــوا شده ام می رویحال که غــــیر از تو ندارم کسیاینهمه تنــها شده ام می رویحال که چون پیکر سوزان شمعشعله ســراپا شده ام می رویحال که در بـــــــــــــزم خراباتیانهمـــــدم صهبا شدهام می رویحــال که در وادی عشق و جنونلالهی صحـــرا شده ام می روی... تاریخ درج: ۹۲/۰۶/۲۰ - ۱۰:۲۶( 0 نظر , 168
بازدید )
از تو بگذشتم و بگـــــــــذاشتمت با دگرانرفتم از کــــــــوی تو لیکن عقب سرنگران...ما گذشتیم و گــــذشت آنچه تو با ما کردی؛تو بمان و دگــــــران، وای به حال دگران...!رفته چون مه به محــاقم که نشانم ندهندهر چه آفاق بجویند، کـــــــــران تا به کرانمی روم تا که به صاحبنظــــــــری بازرسممحرم ما نبود دی... تاریخ درج: ۹۲/۰۶/۱۸ - ۲۲:۴۷( 0 نظر , 190
بازدید )