تو تنها می روی تا برنگردی منِ تنهای تنها را بسوزان فقط با قطره اشکی روی ساحل تمام آب دریا را بسوزان بلم بردار و با پارو سفر کن شکوه ناخداها را بسوزان عجب ساز قشنگی شد صدایم بیا مرغ خوش آوا را بسوزان کمی با چشم و ابرو تیز کردن کمی با خنده \دلم\" را بسوزان... تاریخ درج: ۹۴/۰۱/۳۰ - ۱۸:۳۵( 2 نظر , 190
بازدید )
pasargad.k(kurosh6369 )
۹۲/۱۱/۲۱ - 12:19
سلام خوبی عزیزم منم علی .کارشناسی قدرت خوندم من تا اخر برج از طرف شرکتمون دارم میرم ماموریت .میتونی یه دختر اهل حال برام معرفی کنی.پول خوبی هو بهش میدم.شمارشو بهم بده یا بهم معرفی کن.مرسی عزیزم
... تاریخ درج: ۹۲/۱۱/۲۱ - ۱۲:۳۲( 6 نظر , 324
بازدید )
میگن کسائی که تا این ساعت بیدارند یا بی کارند یا بی یارند . یا مثل من که امتحان دارمو از ترس خوابم نمیگیره بی عارند.جان من بگو تو کدومشی ... تاریخ درج: ۹۲/۱۰/۲۷ - ۰۲:۳۶( 4 نظر , 114
بازدید )
باز باران بی ترانه باز باران با تمام بی کسیهای شبانه میخورد بر مرد تنها میچکد بر فرش خانه باز میآید صدای چک چک غم باز ماتم من به پشت شیشه تنهایی افتاده نمیدانم، نمیفهمم کجای قطرههای بی کسی زیباست؟ نمیفهمم، چرا مردم نمیفهمند که آن کودک که ... تاریخ درج: ۹۲/۱۰/۱۳ - ۰۰:۴۴( 4 نظر , 349
بازدید )
من رو مطالب همه اد لیست ای عزیز نظر میدم ولی بعضی انگار نه انگار باید رو مطالب دیگرون نظر بدن .پیام خصوصی میدن با التماس که سری به ادلیستشون بزنی . با عرض پوزش من کسای که نظر ندادن حذف کردم حوصله داری هرکس هم ناراحت شد وبه دررررررررک... تاریخ درج: ۹۲/۱۰/۱۲ - ۰۰:۰۳( 5 نظر , 122
بازدید )
مسلملنان مسلمانان فغان دارم از آن یاری
همان معشوق جباری، که شد از عشق من عاری
نه عاشق شد،نه فارق شد،نه سرگرم خلایق شد
به جان من چو سارق شد، به هر گفتار و رفتاری
چنان محرم بر این جان شد،به روحم همچو باران شد
ولی یکباره پنهان شد، عجب یاری و دلداری
قسم دادم براین قرآن، مکن اش... تاریخ درج: ۹۲/۱۰/۱۱ - ۱۶:۲۷( 1 نظر , 324
بازدید )
مسلملنان مسلمانان فغان دارم از آن یاری
همان معشوق جباری، که شد از عشق من عاری
نه عاشق شد،نه فارق شد،نه سرگرم خلایق شد
به جان من چو سارق شد، به هر گفتار و رفتاری
چنان محرم بر این جان شد،به روحم همچو باران شد
ولی یکباره پنهان شد، عجب یاری و ... تاریخ درج: ۹۲/۱۰/۱۱ - ۱۶:۲۳( 1 نظر , 135
بازدید )
از تو دلگیرم نمیدانم که میدانی هنوز؟
یا که از شرمندگی از دیده پنهانی هنوز؟
هر چه آمد بر سرم از مهربانیهای توست
چون که از مهر و وفا چیزی نمیدانی هنوز
خون... تاریخ درج: ۹۲/۱۰/۱۰ - ۱۵:۰۱( 2 نظر , 130
بازدید )