فراموش کردم
رتبه کلی: 1586


درباره من
کیا موافقن کیا مخالف؟؟؟؟؟؟؟؟؟
عاشق شدن یه هنره ..کار هرکسی نیست..سخته..بعد فهمیدم عاشق کردن چقدر از اون سخت تره..   دیدم این عاشق ماندن که کارهرکسی نیست...اما حالا فهمیدم اینکه:همیشه لیاقت عشقت رو داشته باشی از همه اینا سخت تره......
تاریخ درج: ۹۳/۰۳/۱۶ - ۱۴:۳۰ ( 17 نظر , 170 بازدید )
کی میتونه الآن اینو ترجمه کنه؟؟؟؟؟؟
What was that while in the shower to meet  What"s in the shower, speech and writing  I had a very bad heart and I ask  Love that John Ftad eat because the yen Wine  Wes was on fire and flames were John Tshsh  The fire took the lives of his Wes love Janan  I have a...
تاریخ درج: ۹۳/۰۳/۱۶ - ۰۱:۰۰ ( 98 نظر , 190 بازدید )
آناناس ته قوطی...خخخخخخخ
دوس دارم یه روز آنقد پولدار بشم که وقتی رانی می خورم؛ اون تیکه آخر آناناس که ته قوطی گیر می کنه واسم مهم نباشه!...
تاریخ درج: ۹۳/۰۳/۱۵ - ۱۳:۰۶ ( 15 نظر , 189 بازدید )
....
بسه دیگه گریه نکن آتیش گرفتم بخدا           انقد خدا خدا نکن میسپارمت دست خدا           با اون چشات نگام نکن طاقت ندارم بخدا           گریه رو بس کن عزیزم صدات گر...
تاریخ درج: ۹۳/۰۳/۱۵ - ۰۱:۰۳ ( 15 نظر , 183 بازدید )
بعد از خوندن فقط ب این فک کنین که خانوما چه قلب بزرگی دارن...
بر بالای تپه ای در شهر وینسبرگ آلمان، قلعه ای قدیمی و بلند وجود دارد که مشرف بر شهر است. اهالی وینسبرگ افسانه ای جالب در مورد این قلعه دارند که بازگویی آن مایه مباهات و افتخارشان است افسانه حاکی از آن است که در قرن 15، لشکر دشمن این شهر را تصرف و قلعه را محاصره می کند. اهالی شهر از زن و مرد گرفته تا...
تاریخ درج: ۹۳/۰۲/۲۹ - ۱۱:۲۴ ( 29 نظر , 110 بازدید )
ممنون از دوستان که مطلب قبلیمو تایید کردین
...
تاریخ درج: ۹۳/۰۲/۲۶ - ۲۱:۵۹ ( 6 نظر , 121 بازدید )
همگی بیاین...بنظرتون این مطلب چن تا لایک داره؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
دختری زیبا بود اسیرپدری عیاش که درآمدش فروش شبانه دخترش بود!!! دخترک روزی گریزان از منزل پدری نزد حاکم پناه گرفت و قصه خود بازگو کرد حاکم دختررا نزد زاهد شهرامانت سپرد که در امان باشد... اما جناب زاهد همان شب اول...!!!!!!!!! نیمه شب دختر نیمه برهنه بسمت جنگل گریخت و4 پسرمست اورا اطراف کلبه خود ...
تاریخ درج: ۹۳/۰۲/۲۶ - ۲۱:۳۹ ( 38 نظر , 151 بازدید )
حجاب یا............
مردی که همسرش و خواهرش با وضع زننده ای بیرون  آمده بودند با یک شخص متدین که همسرش چادر بر سر  کرده بود روبرو شد وبا ناراحتی به او گفت ؛چرا زن  خود را اینقدر محصور می کنی و اورا اذیت میکنی ؟ آن شخص گفت ,دقت کردی ماشین شخصی رو چادر  میکشن نه اتوبوس همگانی ؟و از بین ماشین ...
تاریخ درج: ۹۳/۰۲/۰۳ - ۱۵:۳۹ ( 6 نظر , 118 بازدید )
بعد ازتو....
  بعد از تو... حقیقت دارد که زندگی ادامه دارد؛بعد از تو حقیقت دارد که دیگری هم وجود دارد…اینها را دیگران به من تلقین کرده اند...اما نمی دانند بعد از تو بکارت احساس من با تلخی های تو لکه دار شد…صداقت وجودم با دروغ هایت رنگی و نگاهم بعد از سر به هوایی های تو سرد...بعد از تو... دیگر...
تاریخ درج: ۹۳/۰۲/۰۳ - ۱۵:۱۶ ( 5 نظر , 125 بازدید )
چگونگی درج آگهی در سایت و قسمت تبلیغات سایت و اپلیکیشن آموزش زبان انگلیسی urg.ir
کاربران آنلاین (0)