روزی علی به خواستگاری دختر همسایه رفت و جواب منفی شنید
چون نازی دختر همسایه گفت که یکی دیگه رو دوست داره
خلاصه پس از مدتی نازی با پسری که دوست داشت نامزد میکنه.
درست شب عقد نامزد نازی در اثر صانحه تصادف میمیره
نازی که دیگه بیوه شده بود و در شهر کوچیکی زندگی میکرد و میدونس... تاریخ درج: ۹۲/۰۱/۲۲ - ۲۲:۳۵( 29 نظر , 363
بازدید )
بچه که بودیم میرفتیم مسافرت به هر هتل بزرگی که توی شهرهای بین راهمون میرسیدیم بابام میرفت میگفت: میشه این بچه هارو ببرم دستشویی؟؟ :) خلاصه اینکه ما از هتلهای بزرگ و چند ستاره فقط توالتاشو دیدیم :|... تاریخ درج: ۹۲/۰۱/۰۳ - ۱۳:۰۶( 8 نظر , 245
بازدید )
خداوند دید مرد گرسنه است نان را آفرید دید تشنه است آب را آفرید دید در تاریکی است...
نور را آفرید دید هیچ مشکل دیگه ای نداره....... را آفرید.
جواب جاخالی روخودتان پرکنید...
... تاریخ درج: ۹۲/۰۱/۰۳ - ۱۲:۰۷( 6 نظر , 492
بازدید )
1چرا راننده ها زیر بارون دلشون فقط برای زنها می سوزه؟ ۲چرا استادها به دخترها بهتر نمره میدن؟ ۳چرا بارون میاد، ترافیک میشه؟ ۴چرا تو خونه ۴متری ال سی دی ۵ اینچی میذارن؟ ۵چرا به هرکی مسن تره بیشتر اعتماد می کنن؟ ۶چرا از در که میخوان رد بشن تعارف میکنن ولی سر تقاطع به هم رحم نمیکنن... تاریخ درج: ۹۲/۰۱/۰۳ - ۱۲:۰۱( 4 نظر , 323
بازدید )
زندگی دو حالت داره:فقط دو چیز هست که نگرانش باشی:این که سالمی یا مریض.اگه سالمی، دیگه چیزی نیست که نگرانش باشی؛ اما اگه مریضی، فقط دو چیز هست کهنگرانش باشی:این که دست آخر خوب می شی یا می میری؟ اگه خوب شدی که دیگه چیزی برای نگرانی باقی نمی مونه؛ اما اگه بمیری، دو چیزهست که نگرانش باشی:این که ... تاریخ درج: ۹۲/۰۱/۰۳ - ۱۱:۵۶( 2 نظر , 260
بازدید )
پسری یه دختری رو خیلی دوست داشت که توی یه سی دی فروشی کار میکرد. اما به دخترک در مورد عشقش هیچی نگفت. هر روز به اون فروشگاه میرفت و یک سی دی می خرید فقط بخاطر صحبت کردن با اون… بعد از یک ماه پسرک مرد… وقتی دخترک به خونه اون رفت و ازش خبر گرفت مادر پسرک گفت که او مرده و اون رو به اتاق پ... تاریخ درج: ۹۲/۰۱/۰۲ - ۲۰:۱۶( 6 نظر , 565
بازدید )
وقتی سر کلاس درس نشسته بودم تمام حواسم متوجه دختری بود که کنار دستم نشسته بود و اون منو "داداشی" صدا می کرد .به موهای مواج و زیبای اون خیره شده بودم و آرزو می کردم که عشقش متعلق به من باشه . اما اون توجهی به این مساله نمیکرد .آخر کلاس پیش من اومد و جزوه جلسه پیش رو خواست . من جزومو بهش دادم .بهم گفت... تاریخ درج: ۹۲/۰۱/۰۲ - ۲۰:۱۲( 5 نظر , 411
بازدید )
امروز بچه همسایمونو دزدیدن کصافطای بی وجدان ، در ازای آزادیش ۵ کیلو پسته خواستن … هیچی دیگه خانوادهه دارن با نبود بچشون کنار میان !... تاریخ درج: ۹۲/۰۱/۰۱ - ۱۹:۴۳( 7 نظر , 297
بازدید )
یه سری از این آدما باید شعور و تربیت رو از وسایل الکترونیکی یاد بگیرن ! الان موبایل و سینمای خانگی هم روشن میشن سلام میکنن، تاره نوکیا دستم میده !!!
... تاریخ درج: ۹۲/۰۱/۰۱ - ۱۹:۴۲( 4 نظر , 373
بازدید )