|
امپراطور سکوت
(memorizezarifi )
آلبوم:
تصاویر پروفایل
کد برای مطالب، وب سایت و وبلاگ:
بازدید کل:
355 بازدید امروز: 352
توضیحات:
ســــلام بـهــار ...! سلام عزیزِ از یاد رفتـه ی ما ! آمـــدی ؟ یا هنوز برای آمدنـت استخـاره می کنی ؟! دلمان عجیب تنـگ گشتـه است ! اصلاً بقیـه را بیخیـال ! بیـا برایـت خـودم را بگـویم ؛ آغوشَـت را باز کن ، می خـواهم گـرم شــوم ، یخـم باز شَـوَد ! برایت از سـرمایِ زمستـان ، قلبـی آورده ام کـه هـزار سال هم اگـر بغـلش کنـی ، یخـش باز نمی شود ! قلبی که از ســردیِ آدمهـا ، سـرد شد ، به لـرزه افتاد و یـخ بست ! برایت از پاییـز بگویم که نه خـش خـش برگـش عـاشقـانه است ، نه بارانـش زیبـا ! پاییـز فقط بلـد است ، پـدر دلت را دربیاورد ! می دانی چطور ؟ پـاییــز انگـار مقـدمه ی تلخـی است بـرایِ آمادگـیِ زمستان ، مقـدمه ای کـه اگـر بخـوانی اش ، عاشق می شوی ، تَنهـــا می شوی ، می سوزی ، می میری ! اگـر هم نخوانی اش ، انگـار تو را هل دهند بیافتی وسط اقیانوس ، پوستت ترک می خورد ، تنت می سوزد و از بی کسـی و سـرما باز می میری ! تابستان را بگویم ؟! فصل سردی بخش دلها ! گرم بود اما خیلی سرد ! در میان فصل ها خنثی و بی عشق ! خورشید می تابد اما سرد ! شعله ها می رقصند اما سرد ! نگاه ها در گناه ها سرد ! عشق سرد ! مرگ سرد ! خون گرم جریان داشت اما سرد ! حیران ماندم حتی چرا دستهای تابستان سرد است ؟! بـهـار ! خستـه شدی ؟! بگذریم دیگـر چیزی نمی گـویم ؛ فقط آرام زمـزمه می کنم : مَــن دوستش دارم ، دوستش دارم ، دوستش دارم !
درج شده در تاریخ ۹۵/۱۲/۲۷ ساعت 20:12
1
لوگین شوید تا بتوانید نظر درج کنید. اگر ثبت نام نکرده اید. ثبت نام کنید تا بتوانید لوگین شوید و علاوه بر آن شما نیز بتوانید مطالب خودتان را در سایت قرار دهید. |
کاربران آنلاین (2)
|