هرچه ميروم ، نميرسم ! گاهي با خود فکر ميکنم نکند من باشم کلاغ آخر قصه ها ...
من به مردی وفا نمودم ...
و او پشت پا زد به عشق و امیدم.
هر چه دادم به او حلالش باد ...
غیر از آن دل که مفت بخشیدم.
دلتنگم از نزدیک های دوراین هست های نیستاین روزهایی که امیدی نیستتنه...
رامونا
تاریخ درج:
۹۱/۱۰/۰۶ - ۱۸:۱۵ 5 نظر , 49
بازدید
و مرا آنقدر آزردی..
که خودم کوچ کنم از شهرت..
بکنم دل ز دل چون سنگت..
تو خیالت راحت..
می روم از قلبت..
میشوم دورترین خاطره در شب هایت تو به من می خندی..
و به خود می گویی: باز می آید و می سوزد از این عشق ولی..
بر نمی گردم نه!
می روم آنجایی که دلی بهر دلی تب ...
غروب دریا
تاریخ درج:
۹۱/۰۸/۰۷ - ۱۱:۲۱ 25 نظر , 642
بازدید
کاش می شد بار دیگر سرنوشت را از سر نوشت /کاش می شد هر چه هست بر دفتر خوبی نوشت /کاش میشد از قلمهایی که بر عالم رواست با محبت ! با وفا ، با مهربانی نوشت /کاش می شد اشتباه هرگز نبودش در جهان داستان زندگانی بی غلط حتی نوشت/ کاش دلها از ازل مهمور حسرتها نبود کاین همه ای کاش ها بر دفتر دلها نوشت
...
به نام تو..
چون به یقین میدانم دوستم داری...
عادت ندارم دلمو سر راه بذارم ....
خدایا شکرت... فقط خودتو دارم و بس، هوامو داشته باش مهربون...
خدایا!!!
دلم هوای دیروز را کرده.
هوای روزهای کودکی را.
دلم میخواهد مثل دیروز قاصدکی بردارم
آرزوهایم را به دستش بسپارم تا بر...
آناهید
تاریخ درج:
۹۱/۱۰/۰۳ - ۲۲:۳۳ 52 نظر , 2635
بازدید
اولین روز بارانی را به خاطر داری؟
غافلگیر شدیم
چتر نداشتیم
خندیدیم
دویدیم
و به شالاپ شلوپهای گل آلود عشق ورزیدیم.
دومین روز بارانی چطور؟
پیشبینیاش را کرده بودی
چتر آورده بودی
من غافلگ...
فرهاد ب
تاریخ درج:
۹۱/۱۰/۰۳ - ۱۱:۰۰ 15 نظر , 291
بازدید
مردی ثروتمند وجود داشت که همیشه پر از اضطراب و دلواپسی بود . با اینکه از همه ثروتهای مادی دنیا بهرهمند بود قلبش هیچگاه شاد نبود.او خدمتکاری داشت که ایمان به خداوند درونش موج می زد.
روزی خدمتکار وقتی که دید مرد تا حد مرگ نگران است به او گفت ” ارباب آیا حقیقت ندارد که ...
مستی -
تاریخ درج:
۹۱/۰۹/۰۹ - ۲۰:۳۹ 13 نظر , 297
بازدید
خدایا ، تو را می خوانیم
وقتی قلبهایمان کوچکتر از غصههایمان میشود
وقتی نمیتوانیم اشکهایمان را پشت پلکهایمان مخفی کنیم
و بغضهایمان پشت سر هم می&...
مستی -
تاریخ درج:
۹۱/۰۹/۰۶ - ۱۹:۲۸ 7 نظر , 172
بازدید