فراموش کردم
رتبه کلی: 2497


درباره من
دلم لکنت میخواهد....با آغوش یک عقب مانده ی ذهنی
گریه کنم ....گریه کنم ....
و برای اوانقدر طبیعی باشدکه حواس نداشته اش
از حالم پرت نشود..که هیچ سوالی در ذهنش از جنونم نلولد
از تنهاییم نپرسد..
ومن هم به او دروغ های روزانه ام را برایش پست نکنم
دلم لکنت میخواهد ....
فحش هایم را انقدر جدا جدا بگویم
که هیچ کس به آنچه به سرم آمده پی نبرد..
یک نفربیاید ازخیر شعر بگذرد
یک عقب ماندن ..
میخواهم ازدنیای شما جا بمانم..!
مهر ...
مهر ...    * حکایت عشق حکایت جالبی است فراموشدگان هیچگاه فراموش کنندگان را فراموش نخواهند کرد . * تو ای معنای انتظار یک لحظه بایست ، دیوانه شدن به خاطرت کافی نیست، لطف کن یک لحظه بایست و فقط یک جمله بگو : " تکلیف دلی که عاشقش کردی چیست ؟! " * بازی روزگار را ببین تو چشم ...
تاریخ درج: ۹۱/۱۰/۲۳ - ۱۴:۰۴ ( 4 نظر , 347 بازدید )
سفره خالی
سفره خالی   یاد دارم در غروبی سرد سرد می گذشت از کوچه ی ما دوره گرد داد می زد : کهنه قالی می خرم دسته دوم جنس عالی می خرم کاسه و ظرف سفالی می خرم گر نداری کوزه خالی می خرم اشک در چشمان بابا حلقه بست عاقبت آهی کشید بغضش شکست اول ماه است و نان در سفره نیست ای خدا شکرت ولی این زندگی...
تاریخ درج: ۹۱/۱۰/۲۳ - ۱۴:۰۲ ( 3 نظر , 298 بازدید )
ساراودرد بی پولی
معلم عصبی دفتر را روی میز کوبید و داد زد : سارا…دخترک خودش را جمع و جور کرد ، سرش را پایین انداخت و خودش را تا جلوی میز معلم کشید و با صدای لرزان گفت : بله خانم؟ معلم که از عصبانیت شقیقه هایش می زد ، به چشمهای سیاه و مظلوم دخترک خیره شد و داد زد : ((چند بار بگم مشقاتو تمیز بنویس و دف...
تاریخ درج: ۹۱/۱۰/۲۳ - ۱۳:۴۰ ( 3 نظر , 335 بازدید )
دلتنگی
دلتنگی خدا نشونیشو از کی بگیرم دارم دق میکنم بذار بمیرم آخه هنوز دلش از جنس سنگه هنوز دلم واسه دلتنگی تنگه چه طور دلش اومد ازپا بیفتم بهش نازکتر از گل هم نگفتم باور ندارم منو تنها میذاره دلم واسش یه ذره شد اما دیگه نیست لعنت به تو ای دست روزگار حالا فقط من موندم و این چشمهای خیس هر چی...
تاریخ درج: ۹۱/۱۰/۲۰ - ۱۸:۳۳ ( 3 نظر , 309 بازدید )
روزت مبارک فرشته خلقت . . .
روزت     مبارک      فرشته     خلقت     . . .   در زیباترین واژه بر لبان آدمی واژه مادر است. زیباترین خطاب مادر جان است. مادر واژه ایست سرشار از امید و عشق. واژه ای شیرین و مهربان که از ژرفای جان بر می آید...
تاریخ درج: ۹۱/۱۰/۲۰ - ۱۸:۲۴ ( 4 نظر , 463 بازدید )
قلبه...................
پسر به دختر گفت اگه یه روزی به قلب احتیاج داشته باشی اولین نفری هستم که میام تا قلبمو با تمام وجودم تقدیمت کنم.دختر لبخندی زد و گفت ممنونم تا اینکه یک روز اون اتفاق افتاد..حال دختر خوب نبود..نیاز فوری به قلب داشت..از پسر خبری نبود..دختر با خودش میگفت :میدونی که من هیچوقت نمیذاشتم تو قلب...
تاریخ درج: ۹۱/۱۰/۱۹ - ۲۲:۴۱ ( 5 نظر , 275 بازدید )
جای من اینجا نیست
جای من اینجا نیست  جای من گُم شده است     من از این همهمه ی اهل زمین بیزام     دلِ من می خواهد جایی باشم     که در آنجا نباشد هیچ ردّی     از آدمها     که بخواهند     که درکم نکنند     یا که ت...
تاریخ درج: ۹۱/۱۰/۱۹ - ۲۲:۳۹ ( 3 نظر , 219 بازدید )
دستاشون تو دست هم بود آخ خداااااااااااااااااااااااااااااااااا
دستاشون تو دست هم بود آخ چقد غوصه میخوردم. وقتی اون صحنه رو دیدم رفتم جای همیشگی   ،  انقد داد زدم گفتم خدا تقاصم رو بگیر گفتم من رو بکش یا عشقم و پس بده بهم  ،  دلم داره اتیش میگره حق بده بهم اینه دیونه ها زدم با تیغ رگ و شاهرگم  ،  افتادم رو زمین و...
تاریخ درج: ۹۱/۱۰/۱۹ - ۲۲:۳۷ ( 0 نظر , 476 بازدید )
چرا چشم هایت همیشه بارانی است!!!
چقدر دوست داشتم یک نفر از من می پرسید چرا نگاه هایت آنقدر غمگین است؟چرا لبخند هایت انقدر بی رنگ است؟اما افسوس… هیچ کس نبود همیشه من بودم و من و تنهایی پر از خاطره…اری با تو هستم، با تویی که از کنارم گذشتی، و حتی یک بار هم نپرسیدی؟ چرا چشم هایت همیشه بارانی است!!! ----...
تاریخ درج: ۹۱/۱۰/۱۹ - ۲۲:۳۴ ( 0 نظر , 246 بازدید )
چند داستان خنده دار از ملا نصرالدین
چند داستان خنده دار از ملا نصرالدین داستان بچه ملا روی ملا خواست بچه اش را ساکت کند به همین جهت او را بغل کرد و برایش لالایی گفت و ادا در می آورد, که ناگهان بچه روی او ادرار کرد! ملا هم ناراحت شد و بچه را خیس کرد. زنش گفت: ملا این چه کاری بود که کردی؟ ملا گفت: باید برود و خدا را شکر کند اگر بچه...
تاریخ درج: ۹۱/۱۰/۱۶ - ۱۹:۱۴ ( 0 نظر , 353 بازدید )
چگونگی درج آگهی در سایت و قسمت تبلیغات سایت و اپلیکیشن آموزش زبان انگلیسی urg.ir
کاربران آنلاین (1)