همه ی ما ناقلِ یک بیماری هستیم... "توهمی" که به آدمها میدهیم تا فکر کنند بعدِ رفتنشان، زندگیمان هم تمام میشود! عاشق شدن بهانه است ! آدم ها کسی را می خواهند که چشم بسته به او اعتماد کنند . همین ... ...

صبح یعنی غزلم چشم خودت باز کنی در بغل عشوه کنی قافیه را ناز کنی لب به لب های تو آغشته و سرمست تنت حضرت شعر شوی دَعوی اعجازکنی #صـبـحـتـو_دلبــــــــرانه من عاشق آدم‌هایِ بی قید و شرطم، آدم‌های...

شنبه معصوم ترین روز هفته است! جمعه خشمانه تمام جانمان را میگیرد به مرز انفجار دلتنگی هایمان را میرساند همان طور رهایمان میکند در هفته بعد! همیشه با ناله و نفرین و خستگی جمعه شنبه مان را شروع میکنیم بیاید یکم مهربانانه تر &nbs...

نمی‌دانم این روزهایی که میگذرد کجای جغرافیای زندگی ام است... شاید دشتی پر از دلتنگی که باید عبور کنم برسم به جنگلی پر از آرامش... شاید اقیانوسی پر از دغدغه که باید با همین یک قایق کوچک درون قلبم از آن بگ...

به شدت به آغوشِ معشوقه هیتلرفکر میکنم که در رام کردنِ آن همه کینه چه آغوشی بوده است! و به اندازه ی یک جنگ جهانی دلم میخواهدش... دلتنگی رودی نیست که به دریا بریزد ...

نخواه فراموشت کنم..! آخر کدام درخت در کدام "اردیبهشت" خانه تکانی کرده است..؟ دیوانه کاش آدم ها می دانستند که در هر دیدار، یک تکه از یکدیگر را با خود می برند ... عده زیادی فقط غم هایشان را به ما می دهند و چقدر اندک ...

زنها را از رقصیدن منع کردند، از آواز خواندن، از عاشقی کردن، بوسیدن، خندیدن. زنها در پیله های خود فرو رفتند و از تنهایی بسیار شاعر شدند و در شعرهایشان وحشیانه رقصیدند، آواز خواندند، عشق ورزیدند، بوسیدند، اما خنده نه؛ فقط گریستند ..! نرس...

میشود بغلم کنی؟؟ محکم... از آنهایی که سرم چفت شود روی قلبت و حتی هوا هم بینمان نباشد... میشود بغلم کنی؟؟ دلم تنگ است... برای بوی تنت، برای دستانت که دورم گره شود و برای حس امنیتی که آغوشت دارد... میشود بغلم کنی؟؟ هیچ نگویی، فقط... بگذاری گریه کنم... و آرام در گوشم بگویی مگر من نبا...

...