|
برای جداسازی برچسب ها از کلید Enter استفاده کنید.
شباهت دل با آب
در حیرتم از خلقت آب،
اگر با درخت همنشین شود، آنرا شکوفا میکند.
اگر با اتش تماس بگیرد، آنرا خاموش میکند.
اگر با ناپاکی ها برخورد کند، آنرا تمیز میکند.
اگر با آرد هم آغوش شود، آنرا آماده طبخ میکند.
...
و این دِلداده
دل به دلبـــر دادم و دلـدار،
دل را دل ندیــــد ..
دل به دلبر دل سپرد،
دلدار پا از دل کشید !!
دل به دنبال دلش،
دل دل کنان، دلخون دل
دل ز دلبر خواستم،
دلبر دل از این دل برید
دل شکست و تیره روزی شد
نصیب ...
آدمیزاد است دیگر....
آدمیزاد است دیگر...
گاهی سینه می دهد جلو
لاف می زند
که مثلا دلش میخواهد تنها باشد
دستش مال خودش باشد
دستش توی دست خودش باشد
اصلا دستش بند دست کسی نباشد
آزاد باشد....
که دستش خالی باشد از "هرچیز"
از "هر کس"
که مثلا دستش همدمای دست دیگری نشود
دستش اگر سر...
روزی نامش دل بود وتنگ میشد...
گاهی دلت تنگ می شود ...
تنگِتنگِتنگ
آنقدر تنگ که دیگر اسمش دل نیست !
شاید نقطه ای جا مانده ،از خاطراتی دود شده باشد ...
در اعماق وجودت ،که روزی نامش دل بود و تنگ میشد !
...
کاش میشد زندگی تکرار داشت...
کاش تا دل می گرفت ومی شکست
دوست می آمد کنارش می نشست!
کاش میشد روی هر رنگین کمان
مینوشتم مهربان با من بمان!!
کاش میشد قلب ها آباد بود
کینه وغم ها به دست باد بود
کاش میشد دل فراموشی نداشت
نم نم باران هم آغوشی نداشت
کاش میشد کاش های زندگی
تا شود در پشت قاب بندگی
کاش میشد کاش ها مهمان ش...
تو لاهوتی ز دل نالی دل از تو
نشد یک لحظه از یادت جدا دل
زهی دل آفرین دل مرحبا دلز دستش یک دم اسایش ندارم
نمی دانم چه باید کرد با دل ؟هزاران بار منعش کردم از عشق
مگر برگشت از راه خطا دلبه چشمانت مرا دل مبتلا کرد
فلاکت دل مصیبت دل بلا دلاز این دل داد من بستان خدایا
ز دستش تا به کی گویم خدا دل ؟درون سینه آهی...
گل که باشی....
گل که باشی ،باغبانها دست چینت می کنند
سنگ باشی میتراشند ونگینت میکنند...
هرگز از این پیله تنهایی ات غمگین مباش
روز گاری می رسد فرش زمینت می کنند
چوب خشکی در بیابان باش،اما مرد باش
چوب نامردی اگر در آستینت میکنند...
ای درخت پیر،بر این ...
کنج دل
خسته دلم بی تو در این گوشه ی دنیا
افتاده ام این کنج غم آشفته و تنها
از غصه به لب آمده جانم نفسم رفت
نومیدم از آن این که نبینم صبح فردا
دارم هوس وصل تو را دانم و اما
سودایی ...
دل بی آرزو کم آفریدند
حرفی دارم برایت اگر گوش می کنی.
سربسته می نویسم. تو خود حدیث مفصل بخوان.
باید کاری کنی به جای غصه خوردن
و به جای تن دادن به تقدیر و طالع.
کمی خودت را نبین کمی خودت را مقصر بدان
تا تحمل اشتباهات دیگران برایت...
به حق اشک گرم من به حق آه سرد من
به گرد دل همیگردی چه خواهی کرد می دانم
چه خواهی کرد دل را خون و رخ را زرد می دانم
یکی بازی برآوردی که رخت دل همه بردی
چه خواهی بعد از این بازی دگر آورد می دانم
به یک غمزه جگر خستی پس آتش اندر او بستی
بخواهی پخت می بی...
دلمان خوش است که مینویسیم و دیگــران می خـواننــد
دلمان خوش است که مینویسیم و دیگــران می خـواننــد و عــده ای می گـوینــد آه چـه زیبــا و بعضــی اشـک می ریــزند و بعضــی مـی خنــدنـد دلمــان خـوش اســت به لــذت هــای کــوتـاه به دروغ هــایی که از راســت بـودن قشنــگ تـرند به اینکــه کســی برایمــان دل بســوزاند یـا کســی عاشقمــا...
عشق
عشق، بله کلمه عشق به معنی دوست داشتن و محبت ورزیدن است و مانند سَرابی است که تشنه ای به آن مینگرد، حال این سراب گاهی به واقعیت تبدیل میشود و گاهی دلی را سوزان تر از همیشه در حسرت آبی گوارا نگه میدارد.
همانطور که میدانید برای اَقشار مختلف، عشق معانی مختلفی دارد... عشق از منظر بعضی افراد...
من دوستت دارم
یـه وقـتهـایـی دلـتـــ مـیـخـواد یــه پـــرانــتـز بــاز کـنـی کـسـی کــه دوسـش داری رو بـــذاری تــوش !
بــعـد پــرانـتــز رو بـبــنـدی ،کـه مـبـادا دسـت احـــدالـنـــاسـی بـهـش بـرسـه . . . !
و یــه جــایــی دلــتـــ مـی خـــواد دسـتــشو بــکـشـی . . .
نـــگـهش داری . . .
صــورتــش رو مــیـون ...
غریب وطن
منم آوای دلشکستکی
خیالی خیال پرداز آوای ماندگی
دلخوش به سرزمین آرزوها
سالها در حسرت یاد یار وطن
غربت غریبی در تقدیر زندگی
گرد و غبار بر رخ
محزون و اندوهگین
از یاد آور ذهن خیالی
که به روزی لباس نو وطن
برتن
بر جسم خسته
آرام جانم دهد
اما من و وطن
در رسیدنش
طبل جنگ بر کوس زمان
...
دلم با ناکو لهتک
یک روز در مسیری مال رو بین بانسنت و شمه سر در بلوچستان با موتور ایز روسی در ریگزاری گیر کردم.تا اینکه ندانسته سر از روستایی در آوردم.که اصلا فکرش را نمی کردم.در دامنه کوهی جلگه مانند کوچکی که سبزی درختان خرمایش طراوت خاصی را نمایان می کرد و ذهن هر کنجکاوی را سوی خود می کشید.هر چه به روستا...
دلتنگم
هرچند زمان زیادم در مدرسه و تردد به روستای آوین می گذرد.و خسته از این کاراز گذر روزها زیاد چیزی حالیم نیست.اما همچنان دلتنگم، اخت گرفتن با محیطی این چنین برایم سخت است.چراکه بیشتر عمرم را در بلوچستان گذرانده ام و با فرهنگ و آداب و رسوم مردمان مهربان آن دیاربزرگ شده ام.که کم...
|
چگونگی درج آگهی در سایت و قسمت تبلیغات
سایت و اپلیکیشن آموزش زبان انگلیسی urg. کاربران آنلاین (1)
|