بسیاری از کاربران گوشیهای هوشمند هنگام شب و قبل از خواب گوشی خود را به شارژر متصل میکنند و آن را تا روز بعد در همان حال رها میکنند.
در واقع گوشی که چیزی بین ۱ تا ۳ ساعت برای شارژ شدن نیاز دارد، در این حالت شاید نزدیک به ۷ تا ۱۰ ساعت به شارژر متصل باشد.
تفکر و عقاید زیادی در پس ا...
سامان4شیردل
تاریخ درج:
۹۶/۰۵/۰۲ - ۱۲:۱۰ 29 نظر , 707
بازدید
مهمانی از تهران
خیلی از بزرگوارنی که در مدرسه مهمان می شوند.شاید اولین بار هست می بینم.آقا میلاد یکی از این بزرگواران هست.قرار بود با خانواده و فامیل تشریف بیاورند.اما من به شهر می رفتم و فرصت نشد.قرار شد در معیت شورا...
گذشتم از درد...
که جاری وُ عمیق بود...!!!!
- بی آنکه پل بسته باشند...!!!!.....
رسیدم به ازدحام ِ بی مرهمی...
- با زخمهایی از ادامهء عداوت...!!!!
... و ردّی بی هراس ِ سنگبارش...!!!!......
شکستم...
- به بغضی چشم سوز....
در بی هیاهو وعده گاه ِ تهی از دیدار....
هر آینه در سکوت
- نا...
لاهوتیان
تاریخ درج:
۹۶/۰۲/۱۵ - ۱۸:۳۴ 28 نظر , 544
بازدید
دوستان عزیز و سروران گرامی
قلبی را که به نگاه آویخته بودم بر می دارم
و در دور دست در
آسمانی دیگر با شما شریک می شوم
امیدست که مانند همیشه در نگاهم باشید .
با مهر فراوان ........
من آنچه را احساس باید کرد
یا از نگاه دوست باید خواند
هرگز نمی ...
لاهوتیان
تاریخ درج:
۹۶/۰۱/۲۶ - ۱۸:۳۸ 33 نظر , 609
بازدید
شبهای زمستانی روستای هفت چشمه از نگاه یک معلم بهمن ماه 95
مهمان عمو لطفعلی حسن زاده انتهای شمال شرقی روستای هفت چشمه در مسیر آبشار شرشر بهمن ماه 95
شب یلدا بر تمام همراهان و دوستان و خیرین دبستان قنبر هفت چشمه مبارکباد
شبی به درازی یلدا در نگاه خاطرات دبستان قنبر هفت چشمه در محو صدای یک چالش نا همگون،در همراهی بازمانده ، دلهای بزرگ یک سرزمین
...
درسته که خیلی زیر فشارم
درسته که ظاهرا تنها هستم
درسته که روزگار با من تلخی می کند
درسته که سختی راه انرژی ام را تحلیل می برد
درسته که دید بعضی از انسانها آزارم می دهد
درسته که مهجوریت و تحریمهارا تجربه می کنم
درسته که سخت مستاصل و مانده ام
درسته که دردهایم یکی نیست
درسته که شبها خوابم نمی آ...
با آنکه روستا دعوت بودم.اما منتظر بودم.تا بچه های مهربان دبستان قنبر هفت چشمه برسند.چون قرار بود.شب چله معلم روستای خودرا تنها نگذارند.به نیابت خاطرات دوران کودکی ام،و ماندگاری آنها منهم به رسم سنت دیرین این خاطرات را برای بچه ها ابدی کردم.تا این لحظه هیچوقت از یادشان نرود.
خانواده عمو رفیع سفر زاد...