نه سودایی به سر دارم نه حال درد سر دارمنه پیگیرِ خودم هستم، نه از مردم خبر دارم برای هیچ و پوچ از خود نمیخواهم قوی باشمبرای عاشقی کردن نباید در خطر باشم اگر در سرنوشتم باغبانی هست میخواهمبه جای میوه بودن شاخه ای که شد تبر باشم چه سود از میوه هایی که نمیمانند بر شاخهنمیخواهم که بارِ دست رنجی بی ثم...

اغلب فکر می کنیم از بس گرفتاریم به خدا نمی رسیمغافل از این کهاز بس به خدا نمی رسیم،گرفتاریم ...

در همه جای این زمین ، همنفسم کسی نبود زمین دیار غربت است ،‌ از این دیار خسته ام کشیده سرنوست من به دفترم خط عذاب از آن خطی که او نوشت به یادگار خسته ام در انتظار معجزه ، فصل به فصل رفته ام هم از خزان تکیده ام ، هم از بهار خسته ام ...

بی خبر از هم خوابیدن چه سود ؟ بر مزار مردگان خویش نالیدن چه سود ؟ زنده را تا زنده است باید به فریادش رسید ، ورنه بر مزارش آب پاشیدن چه سود ؟ گر نرفتی خانه اش تا زنده بود ، خانه صاحب عزا خوابیدن چه سود ؟ گر نپرسی حال من تا زنده ام ، گریه و زاری و نالیدن چه سود ؟...

سلام گرمی دارم خدمت تک تک مدیران و کاربران سایت میانالی و از صمیم قلب برای تک تک کاربران عزیزی که سالها پیش با یکدیگر مطالبی مفید به اشتراک می گذاشتیم آرزوی موفقیت دارم... خیلی خلاصه می خوام احساسی که الان بهم دست داد رو کمی شرح بدم البته یک هزار از اونچه که هست رو نمی تونم به زبون بیارم واقع...

خبرت هست که از خویش خبر نیست مرا گذری کن که ز غم راهگذر نیست مرا گر سرم در سر سودات رود نیست عجب سر سودای تو دارم غم سر نیست مرا ز آب دیده که به صد خون دلش پروردم هیچ حاصل به جز از خون جگر نیست مرا بی رخت اشک همی بارم و گل می‌کارم غیر از این کار کنون کار دگر نیست مر...

گاهی مسیر جاده به بن‌بست می‌رودگاهی تمام حادثه از دست می‌رود گاهی همان کسی که دم از عقل می‌زنددر راه هوشیاری خود، مست می‌رود گاهی غریبه‌ای که به سختی به دل نشستوقتی که قلب خون شده بشکست می‌رود اول اگر چه با سخن از&nb...

M:بزن کف مرتضی داماد گشتهبزن کف قلب زهرا شاد گشتهبزن کف در قدوم ماه دامادبزن لبخند تا حق را کنی شادچنین داماد را باشد عروسیکه هستی آیدش بر پای بوسیعروسی دختر ختم رسولانعروسی مصطفی را راحت جانعروسی مریم و هاجر کنیزشعروسی کو خدا دارد عزیزشعروسی هستی هستی فدایشعروسی خلق داماد از برایشچه دامادی که فخر...

به آن هایی که دوستشان داریدبی بهانه بگویید دوستت دارمبگویید در این دنیای شلوغسنجاقشان کرده اید به دلتانبگویید گاهی فرصت با هم بودنمانکوتاه تر از عمر شکوفه هاستشما بگویید،حتی اگر نشنوند…… زندگی معلم بزرگی است…:زندگی می آموزد که...

خنده ات طرح لطیفیست که دیدن دارد ناز معشوق دل آزار خریدن دارد فارغ از گلّه و گرگ است شبان عاشق چشم سبز تو چو دشتی است! دویدن دارد شاخه ای از سر دیوار به بیرون جسته بوسه ات میوه ی سرخی است که چیدن دارد “کاظم بهمنی” ****** جز تو یاری نگرفتیم و نخواهیم گرفت بر همان عهد که بودیم بر آنیم...

شعر عاشقانه زیبا و کوتاه عشق من اگر زندگی فرصت دوباره متولد شدن به من بدهد این بار زودتر تو را پیدا خواهم کرد تا زمان طولانی تری عاشقت باشم ****** شعر عاشقانه کوتاه برای همسر قبل از آنی که بیایی چه کویری بودم زندگی با تو چه گلدان قشنگی ست گلم ****** شعر عاشقانه برای همسرم همان گوشه خالی دلت ک...

دیگر همانند گذشته دل تنگ ات نمی شومحتی دیگر گاه به گاه گریه هم نمی کنمدر تمام جملاتی که نام تو در آنها جاری ستچشمانم پُر نمی شودتقویم روزهای نیامدنت را هم دور انداخته امکمی خسته امکمی شکستهکمی هم نبودنت، مرا تیره کرده استاینکه چطور دوباره خوب خواهم شد راهنوز یاد نگرفته امتنها &...

عکس عاشقانه دختر و پسر با شعرهای ناب کوتاه عاشقانه تا یار برفت صبر از من برمید وز هر مژه‌ام هزار خونابه چکید گوئی نتوانم که ببینم بازش «تا کور شود هر آنکه نتواند دید» با عشق آنسوی خطر جایی برای ترس نیست در انتهای موعظه دیگر مجال درس نیست کافر اگر عاشق شود بی پرده مومن میش...

&nbs...

عاشق که باشی… دیگر خودت نیستی… چشمهایت… دستهایت… بوسه هایت… همه و همه غرق در معشوق میشوند… عاشق که باشی… هیچ فرمولی تو را حل نمیکند… با هیچ منطقی درک نمیشوی… عاشق که باشی… کار تمام است…….  ...

عکس نوشته عاشقانه کاش تو تقویم روز نامرد داشتیم تا بشه به بعضیا تبریک بگیم ! تو یار منی نشون به اون نشونی … دوست داشتن تو بی اجازه زیباست تو هم نخواهی من باز هم دوستت دارم اینکه آدما شبیه حرفاشون نیستن بحثی نیست لااقل کاش بیه دروغاشون بودن! هر وقت داشتی یه نفرو زیادی تو قلب و...

آمدم مجلس ترحیم خودم، همه را می دیدم همه ی آنها که نمی دانستم عشق من در دلشان ناپیداست واعظ از من می گفت، حس کمیابی بود از نجابت هایم، از همه خوبی ها و به خانم ها گفت: اندکی آهسته تا که مجلس بشود سنگین تر سینه اش صاف نمود و به آواز بخواند: "مرغ باغ ملکوتم نیم از عالم خاک چند روزی قفسی ساخته ان...

نمی دانم چه حالت است حالتی میان بودن و نبودن ، خواستن و نخواستن ، ماندن و رفتن حیرتی میان حمله و گریز، سردگمی میان من و زمان گویا زمان مرا بلعیده است . حسی غریبست . فریاد یا سکوت؟ نه !!گریزی نیست از فوران گداخته ها ی آتشفشان این دل بی سامان هم سکوت، فتوای گریز. استخوان در ...

سخت این است که دشمن سر دارت بزند سخت این است که معشوقه کنارت بزند هیچ دیدی که کسی آمده باشد از راه بنشیند به دلت دست به غارت بزند هیچ تا حالا شده عقلو دلت را ببرد آتشی بر دل سادت بزندآه یعنی به یکی جان بدهی اما او پای نامت الکی مهر حقارت بزند شوق یعنی که بخواهی نرود از پیشت درد یعنی ک...

یک عمر باید بگذرد تا بفهمیم بیشتر غصه هایی که خوردیم نه خوردنی بود نه پوشیدنی، فقط دور ریختنی بود... و چقدر دیر می فهمیم که زندگـی همین روزهاییست که منتظـر گذشتنش هستیم ... ...

نبض مرا بگیر، نبضم نمی‌زندانگار مرده‌ام، انگار رفته‌امدر برزخی که توآرام خفته‌ای با چشم‌های باز، خوابیده‌ای ولیاین بار چشم تو، بیمار و خسته نیست چشمان باز تو، لبخند می‌زنداما سکوت تو، حرفی نمی‌زند بیدار شو بخند، بیدار...

سلامتی خودمو و قلبم سلامتی اونی که خیلی قول داد ولی پاش نموند سلامتی اونی که میگفت دوست دارم ولی نداشت سلامتی عشق جدید سلامتی جفتون سلامتی هرکی مثل من موند ساخت و کم نذاشت ***مسافر تنها(AH)*** ...

آلبر کامو خدا به انسان می گوید : من خانه هستم .. ، در بزن . با هم چای میخوریم و گپ میزنیم تو سبُک میشوی ..و .. و من نظرم را در مورد تو عوض میکنم و کاری میکنم تا دلت گرم شود . لازم نیست سر سجادۀ نماز باشی می توانی همانطور که در حال چای خوردن هستی با من حرف بزنی یا .. همانطور که در حال گوش دا...

حیف! فریاد مرا،بغض به یغما برده یک بغل حرف،ولی محض نگفتن دارم.....

روزی خود را خواهم کُشت... نمیدانم چرا هیچ وقت طعم خوشبختی را نچشیدم نمیدانم چرا هیچ وقت خواسته نشدم... فقط میدانم دلم آنقدری پر است که دوس دارم بغضی که گلویم را پاره میکند طوری بترکد که مرا هم بترکاند طوری بترکاند و پرتابم ک...

زندگی رانفسی ارزش غم خوردن نیست آنقدر سیر بخند تا که ندانی غم چیست...

اینکه ما را پس میزنند و باز هم دوستشان داریم؛اینکه جوابِ پیاممان را یکی در میان میدهند و ما هر لحظه به بهانهء دلتنگی پیام میدهیم؛اینکه سرد بودنشان را با گرمی جواب میدهیم؛اینکه خیلی وقت است که رفته اند و ما باز خودمان را به در و دیوار میزنیم که بمانند یعنی برای دوست داشته شدنمان "باج" میدهیم...! از ...