"قلبم درد میکند"
برای بدبختی های جامعه
برای بی قانونی ها
برای سرخوردگی ها
برای نداشته ها و داشته ها
برای کودکی که در سطل زباله دنبال یه تیکه نان میگردند
"قلبم درد می کند"
برای زنی که جوراب به دست و
التماس میکند ازش خرید کنیم
برای پیرمردی که روی زمین کشان کشان میرود
وگدایی می کند
برای بی کسی ها
برای انسان هایی که آوار برسرشان ریخته
برای ظلم به زندانی ها
برای جوان هایی که در انتظار یک زندگی خوب هستند
آنقدر درد میکند که درآخر در تاریخ مدفون می شوم
و هیچکس نخواهد فهمید که قلبم درد می کند
"قلبم درد می کند"
برای ظلم به زنان
برای دخترکان آسیب دیده
برای کودکان تجاوز شده
برای مردانی که اسراردارند بایک زن ستیز داشته باشند
برای جامعه ای که سکوت پیشه کرده
برای گرانی
آنقدر قلبم درد می کند که درتاریخ مدفون می شوم
وهیچکس نخواهد فهمید که قلبم درد می کند
"قلبم درد می کند"
برای مرگ گفتن ها
برای نامردی ها
برای زنی که روی زمین جلوی درب بیمارستان خوابیده
برای ناهنجاری های مردم
برای فقروبدبختی
آنقدر قلبم درد می کند که درتاریخ مدفون می شوم
و هیچکس نخواهد فهمیدکه قلبم درد می کند