فراموش کردم
رتبه کلی: 2614


درباره من
مختصِ مدیرای محترم این سایت...
دوست دارم بدونم این عکسی ک از روی صفحه ام حذفش کردین چ مورد اخلاقی داشته ها  ؟؟؟ خوشحال میشم دلیل حذف عکسمو بدونم ! من ب شخصه هزارتا عکس دیدم ک منشور اخلاقی داشته و هزارتا هم لایک داشته نمیدونم چرا باید عکس دخترونه من حذف شه ؟؟؟ خوبه ک یکم با انصاف تر برخورد کنین ... واقعا متاسفم...   ...
تاریخ درج: ۹۴/۰۴/۱۰ - ۰۳:۲۳ ( 7 نظر , 108 بازدید )
من منم دختری از شرق . . . !!!
من منم دختری از شرق... چشمانم مشکی است... لنز رنگی ندارم... عُقده اش را هم ندارم... موهایم صد رنگ نیست... سیاه سیاهند درست همرنگ شب... بیشتر کتانی میپوشم... عشقم که کشید پاشنه دار... حوصله نقاشی کردن صورتم را هم ندارم... شب ها پایه ی پرسه زدن در خیابان نیستم... اهل پچ پچ های یواشکی پشتِ گو...
تاریخ درج: ۹۳/۱۲/۱۸ - ۲۰:۱۷ ( 9 نظر , 147 بازدید )
به نامِ پدر ....
امروز برای تو نوشتم بابا... واسه تو که خیلی وقتا خستگیاتو ندیدم... نگاه مهربونتو ندیدم... واسه تویی که اینقدر هوامو داشتی تا بفهمم تنها مردی که باید بهش تکیه کنم تویی... تنها پادشاه قلبم تویی... و تویی که هروقت دست رو سرم میکشی از رو صداقت و عشقه... بابا این روزا از چین کنار چشمات میترسم... ...
تاریخ درج: ۹۳/۰۷/۱۱ - ۱۷:۲۸ ( 4 نظر , 88 بازدید )
به قولِ سهراب سپهری...
گاه که غرور کسی را له میکنی... گاه که کاخ های آرزوی کسی را ویران میکنی... گاه که شمع امید کسی را خاموش میکنی... گاه که بنده ای را نادیده می انگاری... گاه که حتی گوشت را میگیری تا صدای خرد شدنش را نشنوی... گاه که خدا را میبینی و بنده خدارا نادیده میگیری... میخواهم بدانم دستانت را بسوی کدام آسما...
تاریخ درج: ۹۳/۰۶/۰۳ - ۱۹:۱۸ ( 5 نظر , 130 بازدید )
به قولِ فروغ...
به قولِ فروغ؛ شهامت میخواهد سرد باشی و گرم بخندی... آنقدر از حادثه پرأم که وقتی به خانه میرسم... تلوزیون لَم میدهد رویِ کاناپه تا مرا تماشا کند... !!!...
تاریخ درج: ۹۳/۰۶/۰۳ - ۱۹:۰۷ ( 5 نظر , 93 بازدید )
نمیدانم چرا چشمانم خیس میشود...
نمیدانم چرا ؟! این روزها... در جوابِ هر که از حالم میپرسد تا میگویم؛ "خوبم" چشمانم خیس میشود.......
تاریخ درج: ۹۳/۰۶/۰۳ - ۱۸:۵۵ ( 4 نظر , 87 بازدید )
دنیا را وارونه میخواهم...
دنیا را وارونه میخواهم... آدم ها را... اتفاق ها را... نرسیدن ها را... نتوانستن ها را... نخواستن ها را نیز... ! دلم میخواهد...رویاهایم از سر و کولم بالا بروند... مردمان بخندند از ته دل... میخواهم هر کسی دست دراز کند و ستاره خودش را بچیند از آن بالا... میخواهم دیگر سر به تن هیچ غصه ای نباشد.....
تاریخ درج: ۹۳/۰۶/۰۳ - ۱۸:۴۰ ( 3 نظر , 93 بازدید )
زن است دیگر...
زن است دیگر... اگر وقتی ناراحتش میکنی گریه نکند... اگر در هنگام زخم زدنهایت اشک نریزد.. اگر برای بغضی که در گلویش است نفس عمیق نکشد تا اشکش فرونریزد... اگر از درد بی کسی دست بر دهان نگذارد و های های نگرید... چه کند ؟؟؟ ها !!! با تو هستم ای مرد... که مردانگیت را غرور مسخره ات میدانی... تو چه...
تاریخ درج: ۹۳/۰۶/۰۳ - ۱۸:۳۱ ( 3 نظر , 77 بازدید )
بگویید برگردد...
به من می گفت؛ خیلی با احساسی... من نمیتونم باهات بسازم و رفت... بگویید برگردد.. حالا تمامِ قَدَم را با سنگ پوشانده ام...! اگر باور نکرد ، بگویید بر سنگ قبرم دستی بکشد... آنگاه خواهد فهمید...! ولی... ولی دروغ چرا زیرش هنوز هم دخترکِ با احساسی خوابیده است......
تاریخ درج: ۹۳/۰۶/۰۳ - ۱۸:۱۶ ( 4 نظر , 83 بازدید )
هیس...
هیس... ساکت... فقط...! یه کَفِ مرتب به افتخارش... چه با احساس منو گذاشت و رفت......
تاریخ درج: ۹۳/۰۶/۰۳ - ۱۸:۰۲ ( 5 نظر , 79 بازدید )
چگونگی درج آگهی در سایت و قسمت تبلیغات سایت و اپلیکیشن آموزش زبان انگلیسی urg.ir
کاربران آنلاین (1)