فراموش کردم
رتبه کلی: 4454


درباره من
من فرزاد 25 ساله از میانه لیسانس عمران هستم .
************************
زندگی آب روان است . روان می گذرد...
هرچه تقدیر من و توست . همان می گذرد...

*************************
كامم اگر نمي دهي، تيغ بِكش،بكُش مرا

چند به وعده خوش كنم،جان به لب رسيده را
****************************
تورا من زهر شیرین خوانم ای عشق
که غیر از زهر شیرینت ندانم
*************************
رفتی ولی کجا که به دل جا گرفته ای
دل جای توست گرچه دل از ما گرفته ای
ای نخل من که برگ و بنت شد زدیگران
دانی ز آب دیده من جان گرفته ای ؟
ای روشنی دیده ببین اشک روشنم
تصمیم اگر به دیدن دریا گرفته ای
بگذار تا ببینمش اکنون که میرود
ای اشک از چه راه تماشا گرفته ایٍٍٍٍ
*************************
مرد هیزم شکن و جنیفر لوپز
هیزم شکنی مشغول قطع کردن یه شاخه درخت بالای رودخونه بود، تبرش افتاد تو رودخونه. وقتی در حال گریه کردن بود، یه فرشته اومد و ازش پرسید: چرا گریه می کنی؟ هیزم شکن گفت: تبرم توی رودخونه افتاده. فرشته رفت و با یه تبر طلایی برگشت و از هیزم شکن پرسید:"آیا این تبر توست؟" هیزم شکن جواب د...
تاریخ درج: ۹۰/۱۲/۲۲ - ۰۱:۲۶ ( 15 نظر , 585 بازدید )
امید
تنها بازمانده یک کشتی شکسته توسط جریان آب به یک جزیره دورافتاده برده شد، او با بیقراری به درگاه خداوند دعا می‌کرد تا او را نجات بخشد، او ساعتها به اقیانوس چشم می‌دوخت، تا شاید نشانی از کمک بیابد اما هیچ چیز به چشم نمی‌آمد. سرآخر ناامید شد و تصمیم گرفت که کلبه ای کوچک خارج از...
تاریخ درج: ۹۰/۱۲/۲۲ - ۰۱:۲۲ ( 4 نظر , 413 بازدید )
فقر
  روزی یک مرد ثروتمند، پسر بچه کوچکش را به یک ده برد تا به او نشان دهد مردمی که در آن جا زندگی می کنند چقدر فقیر هستند . آن ها یک روز و یک شب را در خانه محقر یک روستایی به سر بردند . در راه بازگشت و در پایان سفر ، مرد از پسرش پرسید : نظرت در مورد مسافرت مان چه بود ؟ پسر پاسخ داد : عا...
تاریخ درج: ۹۰/۱۲/۲۲ - ۰۰:۳۴ ( 2 نظر , 1173 بازدید )
عمل نکردن به وعده
پادشاهى در یک شب سرد زمستان از قصر خارج شد. هنگام بازگشت سرباز پیرى را دید که با لباسى اندک در سرما نگهبانى مى‌داد. از او پرسید: آیا سردت نیست؟ نگهبان پیر گفت: چرا اى پادشاه اما لباس گرم ندارم و مجبورم تحمل کنم. پادشاه گفت:.... من الان داخل قصر مى‌روم و مى‌گویم یکى از لب...
تاریخ درج: ۹۰/۱۲/۲۱ - ۰۰:۰۷ ( 5 نظر , 773 بازدید )
نشانه های زن و شوهر
زن و مرد از راهی می رفتند، ماموران آنها را دیدند وآنها را خواستند! پرسیدند شما چه نسبتی با هم دارید؟ زن و مرد جواب دادند زن و شوهریم ماموران مدرک خواستند، زن و مرد گفتند نداریم ! ماموران گفتند چگونه باور کنیم که شما زن و شوهرید ؟! زن و مرد گفتند ... برای ثابت کردن این امرنشانه ها...
تاریخ درج: ۹۰/۱۲/۲۰ - ۲۳:۵۵ ( 3 نظر , 374 بازدید )
شنوایی سنجی
مردی متوجه شد که گوش همسرش سنگین شده و شنوایی اش کم شده است… به نظرش رسید که همسرش باید سمعک بگذارد ولی نمی دانست این موضوع را چگونه با او درمیان بگذارد. به این خاطر، نزد دکتر خانوادگی شان رفت و مشکل را با او درمیان گذاشت. دکتر گفت: برای اینکه بتوانی دقیقتر به من بگویی که میزان...
تاریخ درج: ۹۰/۱۲/۲۰ - ۲۳:۳۹ ( 1 نظر , 387 بازدید )
هیچ وقت زود قضاوت نکن
   ﻣﺮﺩ ﻣﺴﻨﯽ ﺑﻪ ﻫﻤﺮﺍﻩ ﭘﺴﺮ25ﺳﺎﻟﻪ ﺍﺵ ﺩﺭ ﻗﻄﺎﺭ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺑﻮﺩﻧﺪ.ﺩﺭ ﺣﺎﻟﯽ ﮐﻪ ﻣﺴﺎﻓﺮﺍﻥ ﺩﺭ ﺻﻨﺪﻟﯽ ﻫﺎﯼ ﺧﻮﺩ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺑﻮﺩﻧﺪ،ﻗﻄﺎﺭ ﺷﺮﻭﻉ ﺑﻪ ﺣﺮﮐﺖ ﮐﺮﺩ.ﺑﻪ ﻣﺤﺾ ﺷﺮﻭﻉ ﺣﺮﮐﺖ ﻗﻄﺎﺭ ﭘﺴﺮ25ﺳﺎﻟﻪ ﮐﻪ ﺩﺭ ﮐﻨﺎﺭ ﭘﻨﺠﺮﻩ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺑﻮﺩ ﭘﺮ ﺍﺯ ﺷﻮﺭ ﻭ ﻫﯿﺠﺎﻥ ﺷﺪ.ﺩﺳﺘﺶ ﺭﺍ ﺍﺯ ﭘﻨﺠﺮﻩ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﺑﺮﺩ ﻭ ﺩﺭ ﺣﺎﻟﯽ ﮐﻪ ﻫﻮﺍﯼ ﺩﺭ ﺣﺎﻝ ﺣﺮﮐﺖ ﺭﺍ ﺑﺎ ﻟﺬﺕ ﻟﻤﺲ ﻣﯽ...
تاریخ درج: ۹۰/۱۲/۲۰ - ۲۳:۳۵ ( 1 نظر , 488 بازدید )
چگونگی درج آگهی در سایت و قسمت تبلیغات سایت و اپلیکیشن آموزش زبان انگلیسی urg.ir
کاربران آنلاین (0)