درباره من به سراغ من اگر میآیید
نرم وآهسته بیائید مبادا که ترک بردارد چینی نازک تنهایی من چیزی ندارم بگم خیلی اتفاقی این سایتو پیدا کردم چون یه ذره کنجکاوم البته فضول نیستم. لطفا سوالهای شخصی نپرسین چون وقت جواب دادنشو ندارم . آقایون شیطون=سیاه چال پسرای بی ادب= دارالتادیب خانومای فضول =ته خونه اهل وساکن همین تهرون خودمون. قربون بوی گازوئیل یارانه ایش برم که هردقیقه به حسابمون واریز میشه یه چیز دیگه: اگه به مطالبم سر میزنین نظر واقعیتونو بدین ضمنا امتیازهم اگه خواستین بدین بدون رودر بایستی اگه ارزشش رو داشت بدین چون امتیازاصلا برام مهم نیست واگه کسی الکی امتیاز بده مدیون میشه وسر پل صراط یقه شو میگیرم ها |
شیطنت!
شیطنت!
مریم با اولین زنگ ساعت از جا برخاست و به طرف حیاط رفت ,کش و قوسی به بدنش داد
و از دیدن برازندگی آسمان با رخت خاکستری لبخند زد .
برگها چون رنگین کمان هفت رنگ شده بودند و پرندگان از سر درگمی صبحگاهی مست شور و طرب بهم تنه می زدند .
هوای مطبوع و خنک پاییزی رو بلعید...
تاریخ درج:
۹۱/۰۸/۱۰ - ۱۱:۲۱ 6 نظر , 461
بازدید
دیوارهای شیشه ای(قشنگ ترین داستان)
دیوارهای شیشه ای
روزي دانشمندى آزمايش جالبى انجام داد. او يك آكواريوم ساخت و با قرار دادن يک ديوار شيشهاى در وسط آكواريوم آن را به دو بخش تقسيم کرد.
در يک بخش، ماهى بزرگى قرار داد و در بخش ديگر ماهى کوچکى که غذاى مورد علاقه ماهى بزرگتر بود....
دختر زیبای کشاورز وپیرمرد مکار!
دختر زیبای کشاورز وپیرمرد مکار!
روزگاری یک کشاورز در روستایی زندگی می کرد که باید پول زیادی را که از یک پیرمرد قرض گرفته بود، پس می داد.
کشاورز دختر زیبایی داشت که خیلی ها آرزوی ازدواج با او را داشتند. وقتی پیرمرد طمعکار متوجه شد ک...
آوای عزیز تسلیت!
تقدیم به روح بلند مادر بزرگ آوا آذین
"مادر ،ای مادر خوب
این چه روحی است عظیم؟
وین چه عشقی است بزرگ؟
که پس از مرگ نگیری آرام؟
تن بیجان تو،در سینه خاک
به نهالی که در این غمکده تنها ماندست
باز جان میبخشد!
قطره خونی که بج...
اگر کوسه ها آدم بودند!
اگر کوسه ها آدم بودند!
دختر کوچولوی صاحبخانه از آقای "کی " پرسید:
اگر کوسه ها آدم بودند با ماهی های کوچولو مهربانتر میشدند؟
آقای کی گفت:البته !اگر کوسه ها آدم بودند
توی دریا برای ماهی هاجعبه های محکمی میساختند
همه جور خوراکی توی آن می گذاشتند
مواظب بودند که ...
مشق عشق...1
هنوزم روز اولی که وارد دانشگاه شدم رو فراموش نمیکنم
یه حس عجیب ..معذب بودم تو کلاسی باشم که پسرا هم بودن..
از بچگی یاد گرفته بودم که نباید با پسرا هم کلام شم..میشه گفت یه خانواده ی کاملا مذهبی..
ولی حالا باید تو یه کلاس با هم باشیم..وجودشون تموم تمرکزمو بهم میریخت..
ولی...
قدرخودمون رو بدونیم
سلام
حتما شما هم تا بحال کسانی رو دیدین که از خودشون خوششون نمیادوهمیشه حسرت اینو میخورند که ایکاش شبیه فلان هنرپیشه بودند ویا صدای فلان خواننده رو داشته باشن و...! به نظر شما چرا آدمها قدر خودشون رو نمیدونن وهمیشه دوست دارند در عالم خیال جای شخص دیگری باشند که اون شخص رو خیلی برتر وبزرگ تر ا...
برگ بی درخت
گر درختی از خزان بی برگ شد
یا کرخت از سورت سرمای سخت
هست امیدی که ابر فرودین
برگ ها رویاندش از فر بخت
بر درخت زنده بی برگی چه غم
وای بر احوال برگ بی درخت...
شفیعی کدکنی
بلبل از فـراق، روی گـل، نـعـر...
|
سایت و اپلیکیشن آموزش زبان انگلیسی urg. کاربران آنلاین (0)
|