|
رتبه کلی: 6550
|
|
|
شاعر
کوهنورد می شوم
وعاشقانه فتح می کنم
کافیست
تو روی تمام قله ها
ایستاده باشی
تو شاعر به دنیا آمدی
ومن فقط ماهی یک بار
شاعر می شدم
می بینی فرق
عاشق و معشوقه را !
...
تاریخ درج:
۹۲/۰۲/۲۲ - ۲۰:۴۱ 1 نظر , 340
بازدید
گلچینی از دست نوشته های الهام وکیلی مطلق
1.آدم وقتی شاعرشد
دردهایش شعر می شوند
کاش می دانستی
چقدر تن کاغذهایم تیر می کشد
...............................................................................................
2.اصلا بگذارید برود
هرچقدر هم که می خواهد دور بشود
پرسپکتیو هم هیچ غلطی نمیتواند بکند
وقتی...
تاریخ درج:
۹۱/۱۰/۲۹ - ۱۳:۴۳ 2 نظر , 566
بازدید
خدا کل خلایق را کمی بی تاب می سازد
خدا کل خلایق را کمی بی تاب می سازد1و از بی تابی آنها خودش گرداب می سازدخدا از جمع اضدادی ( که جمع من شود با تو )یکی را شعله ای آتش ، یکی را آب می سازدتو را چون خواب و چون رویا پر از غوغای بی وزنیمرا آن ساعت بیدار باش از خواب می سازدو در تو شور آن موجی که سر بر صخره می کوبدولی من را نگه می دارد و مرد...
تاریخ درج:
۹۱/۱۰/۱۹ - ۱۸:۱۳ 1 نظر , 354
بازدید
گاهی باید پایان را آموخت اما بی آغازی دیگر ...
غربت خودم را احساس می كنم
غربتی در این دنیای غریب
شكوه شكفتن در من پژمرده
هیجان صدا در من شكسته
بغض در گلوگاه دقایقم خفه شده
و اشك ها یكی پس از دیگری بر گونه آرزوهایم می چكد
آری ، آغاز دوباره زیست و هزاران بار مردن یعنی این
یعنی پا نهادن در جاده بی انتهای هیچ
یعنی گم شدن در پستویی از تنهایی
...
تاریخ درج:
۹۱/۱۰/۰۶ - ۱۴:۰۱ 3 نظر , 318
بازدید
خواستم شیرین کنم این قهوه را ...... اما نشد
خیمه ی زندان او جز با غمت برپا نشدخیمه ی مردی که دیگر با غمت تنها نشدقصه ی اشکی که از دستان سردش می چکیدقطره ی آبی که در دستان ابری جا نشددر فراقت اشک هایش گرچه آتش شد ولیبعد از این باران آتش ، ققنسی پیدا نشداز دو چشمش سیل صدها رود بر دامن فشانداین دل تنگش ولی با اینهمه دریا نشدخواست با هر حیل...
تاریخ درج:
۹۱/۱۰/۰۶ - ۱۳:۲۹ 1 نظر , 261
بازدید
برای بوسیدنت
مانند کودکی می شوم
وقتی که دستانم به دور گردنت حلقه می شود
خودم را به تو آویزان می کنم
و
برای بوسیدنت
به انگشتانم تکیه می کنم.
&n...
تاریخ درج:
۹۱/۰۷/۲۹ - ۱۳:۰۰ 2 نظر , 403
بازدید
|
چگونگی درج آگهی در سایت و قسمت تبلیغات
سایت و اپلیکیشن آموزش زبان انگلیسی urg.ir
|