کسی که به حبس میبره آدمو نمیدونه دلواپسی میگیره یه مادر که دلتنگ فرزندش نبینه جگر گوشه شو میمیره
کسی که به حبس برده این عاشق نمیدونه چشمای تو پشتمه با ایما اشاره رسوندن به تو که جرمم گره کردن مُشتمه
روزایی که وقت ملاقاتیه یه شیشه ضخیم کرده این دوریو تو از پُشت شیشه نگاهم ... تاریخ درج: ۹۴/۰۹/۱۲ - ۱۰:۱۹( 3 نظر , 152
بازدید )
نشد با شاخه هام بغل کنم تو رو نشد نشد نشد برو برو برو اراده داشتم بدونه کاشتن که عادتت بدم به ریشه داشتن که عادتت بدم یه گوشه بند شی به مبتلا شدن علاقه مند شی نشد که از دلم جدا کنم تو رو نشد نشد گلم برو برو برو نشد که بی دهن صدا کنم تو رو تمامه حرفه من برو برو برو قدیما هر گلی شناسنامه داشت تموم میش... تاریخ درج: ۹۴/۰۹/۱۲ - ۰۹:۳۱( 0 نظر , 161
بازدید )
به من بی اعتنا باشو تظاهر به خیانت کن به هر عشقی به غیر از من اگه میتونی عادت کن
اگه دوست داری عمرت رو توو تنهایی حرومش کن اگه میتونی با من باش نمیتونی تمومش کن
تو در اوج ِ غروری و حالا وقت فرودت نیست منم چیزی ازت میخوام که شاید توو وجودت نیست که شاید توو وجودت نیست نمیدونم که از ف... تاریخ درج: ۹۴/۰۴/۰۵ - ۰۹:۴۳( 1 نظر , 171
بازدید )
ترکم نکن
آیندمون آینده ای روشن
حرف جدایی رو نزن با من
فردای خوبی پیش رومونه، دنیا به رفتار تو مدیونه
حالا که خوبیت عاشقم کرده
این عاشق دوره تو میگرده
از هرکس و هرچیز بهتر باش
با من از این هم مهربون تر باش
ترکم نکن
من بی تو بیمارم،دیونه وار دوست دارم
من پیشتم، تنهات نمیزارم
تا با منی هیچکی... تاریخ درج: ۹۳/۰۱/۰۷ - ۰۸:۵۴( 19 نظر , 185
بازدید )
ترانه سرا : مرجان زنگنه
نپرس اهل کجا بود
تو بغض حنجرش کی بود
مهم اینه که اهلی بود
زمینی بود و خاکی بود
کسی که دل به غربت زد
تا بغضش موندنی باشه
تا به دنیا بفهمونه نمیخواد خوندنی باشه
پریدن سخته تا وقتی تو دست آدما سنگه
اگر هم دونه می پاشن یه جای کار میلنگه
تا وقتی روبروشونی رفیقو یارو همدر... تاریخ درج: ۹۲/۰۵/۱۶ - ۱۸:۳۹( 46 نظر , 300
بازدید )
به تو عادت کرده بودم
اي به من نزديک تر از من
اي حضورم از تو تازه
اي نگاهم از تو روشن
به تو عادت کرده بودم
مثل گلبرگي به شبنم
مثل عاشقي به غربت
مثل مجروحي به مرهم
لحظه در لحظه عذابه
لحظه هاي من بي تو
تجربه کردن مرگه
زندگي کردن بي تو
من که در گريزم از من
به تو عادت کرده بودم... تاریخ درج: ۹۱/۱۱/۲۶ - ۱۵:۴۴( 14 نظر , 195
بازدید )
زلف بر باد مده تا ندهی بر بادم
ناز بنیاد مکن تا نکنی بنیادم
می مخور با همه کس تا نخورم خون جگر
سر مکش تا نکشد سر به فلک فریادم
زلف را حلقه مکن تا نکنی در بندم
طره را تاب مده تا ندهی بر بادم
یار بیگانه مشو تا نبری از خویشم
غم اغیار مخور تا نکنی ناشادم
رخ برافروز که فارغ کنی ... تاریخ درج: ۹۱/۱۱/۲۶ - ۱۵:۳۶( 4 نظر , 155
بازدید )
زندگی سر سره ی بازیهاست میکنی دل از خاک پله پله تا اوج تا پرواز بعد از ان بالا هم میخوری سر ارام
ذره ذره تا خاک ... تاریخ درج: ۹۱/۱۱/۱۰ - ۱۸:۱۲( 6 نظر , 131
بازدید )