فراموش کردم
رتبه کلی: 376


درباره من
به نام خدا.
حتی خودمم در شناخت خودم موندم....
یک آدم پر رمز و راز ...

روی پرده خانه کعبه این آیه از قران حک شده که
نَبِّئ عِبَادِی أَنِّی أَنَا الغَفُــورُ الرَّحِـــیمُ
و من هنوز و تا همیشه به همین یک آیه دلخوشم ...
بندگانم را آگاه کن که من بخشنده مهربانم.
دوست من میترسم که عمر مجال دوباره دیدت را ندهد...
اگر آمدی و نشانی من به گورستان شهر بود...
فقط خوبیهایم را به خاطر آور...
خاک آنتن نمیدهد!
بی خیال نداشته هایت... بی خیال غصه هایت... بی خیال هر چه که خیالت را نا آرام میکند به من بگو ببینم،امروز نفس کشیده ای؟ پس خوش به حالت عمیق نفس بکش عمیق عشق را،زندگی را بچش،ببین، لمس کن و با تک تک سلولهایت لبخند بزن و با خدا باش سکوت گورستان را میشنوی؟! دنیا ارزش دل شکستن را ندارد... میرسد ر...
تاریخ درج: ۹۳/۰۵/۲۶ - ۲۳:۴۹ ( 16 نظر , 172 بازدید )
مهدی جان کوچه ها منتظرند...(امروز تولد خودم هست فردا هم تولد امام مهدی(عج) را تبریک میگم ) - انجمن مذهبی
                                                          به نام خدا امروز تولد خودم هست چه روز خوبی افتاده از همینجا به خودم تبریک میگم  فردا هم تو...
تاریخ درج: ۹۳/۰۳/۲۲ - ۲۳:۲۱ ( 21 نظر , 193 بازدید )
ستاره شب.....(نوشته ای از خودم) - انجمن ادبی
باز یک شب دلگیر،من و تنهایی و سکوتی دیگر. چشمهای نگران مادرم رو به من. رو به آسمان تاریک میکنم و ستاره های شب را نگاه میکنم. باز این ستاره های شب کدامین غصه هایشان را برای من به ارمغان آورده ان؟.. حس میکنم ستاره من دلگیرتر از بقیه ستاره هاست. ستاره من:نهاد من و تو را انگار این روزها بغض شدیدی ف...
تاریخ درج: ۹۳/۰۳/۱۱ - ۰۰:۳۱ ( 31 نظر , 198 بازدید )
درد و دل های روزهای آخر سال...(نوشته ای از خودم)
یادش بخیر بچه که بودیم روزهای آخر سال دل تو دلمون نبود، خرید کفش نو ،لباس نو،خانه تکانی مادر و شستن فرشها توی حیاط،گذاشتن سبزه توسط پدر و خرید ماهی قرمز و بالاخره لحظه تحویل سال،فکر کنم لحظه تحویل سال نو خیلی ها بغض میکنن واسه سختی های سال گذشته و عده ای اشک میریزن شاید اشک شوق وشاید اشک ناراحتی واس...
تاریخ درج: ۹۲/۱۲/۲۴ - ۲۳:۵۷ ( 61 نظر , 818 بازدید )
سادگی........نوشته ای از خودم
میخواهم زمان را به عقب برگردانم،یادت هست گفتی بهم راست بگوییم؟من گفتم:دروغ بلد نیستم.............   ساده بودم..........ساده بودم که محبتم را ارزانی تو کردم،در معرفت کم نذاشتم،دردم و مشکلاتم را فقط به تو گفتم.   ساده بودم که وابسته تو شدم،ساده بودم که دو رویی نکردم،ساده بودم که سادگی کر...
تاریخ درج: ۹۲/۱۱/۰۷ - ۲۳:۴۷ ( 25 نظر , 253 بازدید )
تو کی بودی ای مسافر...(نوشته ای از خودم)
حوالی کوچه ما عطر نفسهایت آمد،کوچه را آب و جارو میکشم   ثانیه ها نمیگذرند تا برسی،این ثانیه ها همیشه با من لج هستن   هنگام باریدن باران رسیدی،مادرم گفت:حکمتی دارد این باران،من که نفهمیدم منظور مادرمو   از دردم،زندگی سختم،دشواری راهم بهت گفتم،ولی تو کاری نکردی فقط با لبخندی بر ...
تاریخ درج: ۹۲/۰۹/۲۵ - ۲۲:۳۳ ( 25 نظر , 294 بازدید )
جملات زیبا...
جـملات زیـبا...     ...
تاریخ درج: ۹۲/۰۹/۱۵ - ۰۱:۰۰ ( 17 نظر , 277 بازدید )
به خاطر تو...
  به خاطر تو خورشید را قاب می کنم و بر دیوار دلم می زنم به خاطر تو اقیانوس ها را در فنجانی نقره گون جای می دهم به خاطر تو کلماتم را به باغ های بهشت پیوند می زنم به خاطر تو دست هایم را آیینه می کنم و بر طاقچه یادت می گذارم به خاطر تو می توان از جاده های برگ پوش و آسمان های دور دست چشم پوش...
تاریخ درج: ۹۲/۰۹/۱۵ - ۰۰:۴۸ ( 16 نظر , 261 بازدید )
ده مرد و یک زن...خیلی جالبه
ده مرد و یک زن به طنابی آویزان بودن. طناب تحمل وزن یازده نفرو نداشت باید یکنفر طناب را رها میکرد وگرنه همه سقوط میکردن.زن گفت من در تمام عمر همیشه عادت داشتم که داوطلبانه خودم را وقف فرزندان و همسرم کنم و در مقابل چیزی مطالبه نکنم. من طناب را رها میکنم چون به فداکاری عادت دارم.در این لحظه مردان ...
تاریخ درج: ۹۲/۰۹/۱۲ - ۰۱:۰۸ ( 18 نظر , 284 بازدید )
دختر و پیرمرد
دختر و پیرمردفاصله دختر تا پیر مرد یک نفر بود ؛ روی نیمکتی چوبی ؛ روبه روی یک آب نمای سنگی .پیرمرد از دختر پرسید :- غمگینی؟- نه .- مطمئنی ؟- نه .- چرا گریه می کنی ؟- دوستام منو دوست ندارن .- چرا ؟- جون قشنگ نیستم .- قبلا اینو...
تاریخ درج: ۹۲/۰۹/۱۲ - ۰۰:۳۶ ( 17 نظر , 227 بازدید )
چگونگی درج آگهی در سایت و قسمت تبلیغات سایت و اپلیکیشن آموزش زبان انگلیسی urg.ir
کاربران آنلاین (1)