|
برای جداسازی برچسب ها از کلید Enter استفاده کنید.
جانِ عزیزتان، پاییز را دو نفره آغاز کنید
همان اولِ رابطه،
اگر با تمامِ وجود خاطرَش را بخواهی و
قدرِ تک تکِ لحظه های کنارِ او بودن را بدانی،
دیگر لازم نیست برای فرصتِ دوباره خواستن
خودَت را کوچک کنی...
حتماً نباید چیزی را
از دست داد تا قدرَش را دانست،
میتوانیم داشته های...
میان مسجد و میخانه راهی است
برای تعویض گواهینامه (از ایالت کارولینا) به کالیفرنیا به اداره مربوطه (به نام DMV ) رفتم. صف حیرت آور افراد و شلوغی فضا باعث بهت و تعجب بود . نصف روز مرخصی گرفته بودم و همان ...
........
همه ما از این آدم ها در زندگیمان داریم
آدم هایی که الکی و تکراری حالتان را می
پرسند
که آخرِ تلفن آدرس فلان جا و تلفن
فلان دوست را می گیرند و
خلاصه دلیل الو گفتنشان
خودِ خودت نیستی هم هستند !
اما من عاشق آنهایی هستم
&n...
تو شهریوری! انتظار حضورت، بوی امیدواری میدهد...
شازده کوچولو گفت :بعضی کارا بعضی حرفا
بدجور دل آدمو آشوب میکنه
گل گفت مث چی ؟
شازده کوچولو گفت :
مث وقتی که میدونی دلم برات بی قراره
و کاری نمیکنی.....
کاش
...
درد منم دوا تویی بند منم رها تویی
ای تو بهشت باورم معجزه ای ز یار من
باز بگو چه می رسد بی تو مرا نگار مندرد منم دوا تویی بند منم رها تویی
مهر تویی وفا منم ای مه گل عذار منبسته به یک نگاه تو راحتی خیال وتن
کام نمی دهی مرا رفته ز تن قرار منباغ خزان رسیده ام نورندیده دیده ا...
عاقبت یک روز یک نفر می آید....
من تمامی جمعه های ...
بدون تو را ...
مانند یک زندانی ....
درون سلول که روزهایش را
روی دیوار خط می زند ...
در تقویم خط زده ام
جمعه هایم روزهایی پر از تنهائی ...
نه اینکه رفتن بلد نباشم ها
...
میخواهم یک نفس بدوم
مثل سرابی شدی
که گام های مرا تشنه می کنی....
می خواهم یک نفس بدوم...
در این دقیقهء بی مرهمی...!!!
تاول پاهایم را
- که اگر چشمی به انتظار ببینی...!!!!
...و دیگر
- اتراق گاهی که در تو ندارم..!!!....
مرا چه نصیب ..
...
بالاخره آمدی؟ "
یک استاد بزرگ در بستر مرگ بود.
و اعلام کرد که تا شب بیشتر دوام نخواهد آورد.
بنابر این تمام پیروان ، سالکان و اقوام یکی بعد از دیگری
برای آخرین دیداد آمدند. اما یکی از شاگردان قدیمی ،
وقتی که شنید که استادش در حال مرگ است به
سمت مغازه دوید. یکی از او پرسید،
استاد د...
در زندگی لحظه های هست که....
در زندگی لحظههایی هست که دلت میخواهد مثل پنیر
پیتزا کش بیایند، طولااانی! تمام نشود.
مثل وقتهایی که کسی از دست پختت تعریف میکند حتی اگر
به آن غذا الرژی داشته باشد.
مثل وقتهایی که بوی خاک باران خورده میپیچد توی هوا
و دوست دا...
این بار ب جای عطرت خودت را ب باد بسپار ....
میدانم عطر تن تو به فراموشی
سپارده نمیشود!
باد هم میداند چگونه مرا دیوانه
کند،
مدام عطر تو را از پس کوچه های
خیال من
عبور میدهد!
این ماجرا به سر نمیاید!
این بار خودت را به باد بسپار
زنـدگی با تو عجب حس عجیبی
دارد
 ...
هر گز اجازه گرفته نشد
بابت جمع کردن علوفه در محدوده مدرسه از ما اجازه گرفته نشد.بنای حرکت ما کنار آمدن مسالمت آمیز هست.اما گاهی این اتفاقات می افتد.تا صبر و بردباری در حس احترام متقابل از بین برود.هر گونه اتفاق خطرناکی با توجه به تردد دانش آموزان دور از انتظار نیست.هر چند اتفاق افتاد.اما قبلا پیش بینی کرده بودیم و برای ت...
انتظار
ای عشق و شور و تولّد ، بهارهادر چشمِ سردِ زمستان تو خارهافرش است زیر پای تو چشمانِ انتظاربا طُرّه ی خیال ، شمیمِ وقارهابر بستری حریر ، گلستانی از شکوهجان ها به مهرِ شما ، جان نثارهایا صاحب الزّمان ،به ظهورت شتاب کنچشمانِ منتظر به رهت مانده بارهااحمد یزدانیhttps://telegram.me/ahmadyazdany...
|
چگونگی درج آگهی در سایت و قسمت تبلیغات
سایت و اپلیکیشن آموزش زبان انگلیسی urg. کاربران آنلاین (0)
|