فراموش کردم
رتبه کلی: 1149


درباره من
http://raftanha.blogfa.com

وای چشمانت...
گیر داده بودند که چیزی بگو
و من خاک بر سر
همه آنچه را که میخواستم بگویم
با آب دهانم قورت دادم
حالا مدتهاست که دلم درد می کند...

شعری از پونه نژاد وزیری...
برای همه ی روزهای وطنم!! ميرم يه جاي تازه کشوري که هميشه غمگين بود کشوري که هميشه غمگين بود کشوري که هميشه خواهد بود   گير کردم به تکه اي از شب چمدانم به ضبط خيره شده پشت آهنگ شاد بچگي ام دردهاي کسي ذخيره شده صفحه اي با مداد تيره شده   ...
تاریخ درج: ۹۱/۰۱/۲۶ - ۰۱:۳۲ ( 20 نظر , 752 بازدید )
رهگذري گفت مرا...
غمگين ترين شادم پر بسته ام .....هر چند آزادم من عاشقم ، يعني که حالي گيج و گُم دارم ويران ، ولي انگار آبادم آرام و فريادم   اينگونه حيرانم گاهي خموشمِ ؛ گاه سوزانم همچون اجاقم ، لحظه ي تحويلِ فروردين تکليف خود را هم نمي دانم عمري پريشانم &n...
تاریخ درج: ۹۰/۱۲/۱۸ - ۱۱:۵۴ ( 17 نظر , 620 بازدید )
اولین قلم...
اولين قلم حرف حرف درد را در دلم نوشته است دست سرنوشت، خون درد را با گلم سرشته است پس چگونه سرنوشت ناگزير خويش را رها کنم؟ درد، رنگ و بوي غنچه دل است پس چگونه من رنگ وبوي غنچه را زبرگ هاي تو به تو ي آن جداکنم؟ دفتر مرا دست درد مي زند ورق شعر تازه ی مرا در...
تاریخ درج: ۹۰/۱۱/۰۴ - ۲۱:۱۲ ( 25 نظر , 773 بازدید )
قیمت
        دوستی بها نداشت... تا گردنهای لاغر کودکی هایمان بسوزد در بی عاری ظهر تابستان با شوره های عرق طعم " آلاسکا" در بی تابی نفس نفس زدن هایمان تا سر کوچه و سهم همیشه تو از آن خنکای نارنجی ....  ما  بزرگ شدیم،&nbs...
تاریخ درج: ۹۰/۱۰/۱۰ - ۱۳:۱۰ ( 24 نظر , 643 بازدید )
ما دو تا...
                    باران و چتر و شال و شنل بود و ما دو تا…    جوی و دو جفت چکمه و گِل بود و ما دو تا…    وقتی نگاه من به تو افتاد، سرنوشت    ت...
تاریخ درج: ۹۰/۱۰/۰۵ - ۰۵:۰۴ ( 34 نظر , 706 بازدید )
آخرین شراره
  می دانم...   یکی از آن روزهای مبهم دور   وقتی جلوی تلوزیون روی کاناپه لم داده ای   و بچه ها از سر و کولت بالا می روند   درست همان لحظه که قرار است احساس کنی خوشبخت ترینی،   ناگهان...   یاد من به سینه ات چنگ می زند...!   &n...
تاریخ درج: ۹۰/۱۰/۰۳ - ۱۹:۴۱ ( 15 نظر , 637 بازدید )
شعر...
باور نمیکنی ... نه باور نمیکنی که من در انتهای دلم آهی پنهان کرده ام و عشقی که فاش نميگويمش به کس رنگین کمان کودکی آه... اگر سر بر می افراشت در آسمان هوس آن کرده ام که بادبادکی بسازم از رویای نهفته در جانم تا برهانمش در باد این عقرب ناشناخ...
تاریخ درج: ۹۰/۰۹/۰۴ - ۲۳:۵۴ ( 20 نظر , 797 بازدید )
ترا رج به رج بافتم...
ترا رج به رج بافتم به شکل ماه..ستاره ... آسمان بی گلایه ترا با شهد خودت پختم مربایی که عالمی دانست، طعم عشق ترا دارد نام ترا سرمشق جریمه های خودم کردم دفتر شعرم پر شد از عطر  رخ تو گل رویت را بذر کردم پاشیدم به مزرعه دلم دنیا شد گلزار ترا ...
تاریخ درج: ۹۰/۰۸/۲۷ - ۲۲:۲۸ ( 17 نظر , 735 بازدید )
جعبه طلايي
سلطه گري را گفتند چه خوری؟   گفت: گوشت ملت   گفتند:چه نوشی؟   گفت: خون ملت............   گفتند: چه پوشی؟  ...
تاریخ درج: ۹۰/۰۸/۲۵ - ۲۲:۲۶ ( 15 نظر , 445 بازدید )
شاهین فتحی(مهربد)
شاهین فتحی...!!   از طریق یکی از دوستانم باهاشون آشنا شدم... تو همون نگاه اول می شد فهمید که انسان عجیبی هست.. یکی که دنیا پیشِ روی مردمکهاش، جور دیگری بود!! و شاید نه... دنیا همان بود!! نگاه او منحصر بفرد بود... فقط یکبار دیدمشون... همون سال86... تو کریدور ...
تاریخ درج: ۹۰/۰۸/۱۶ - ۲۲:۲۵ ( 17 نظر , 1036 بازدید )
چگونگی درج آگهی در سایت و قسمت تبلیغات سایت و اپلیکیشن آموزش زبان انگلیسی urg.ir
کاربران آنلاین (2)