انگشتانم که لای ورق های دیوان حافظ میرود دستدلم می لرزد اما به خواجه میسپارم تا امید رو از دلم نگیره دلم میخواد همیشه بگوید یوسف گم گشته باز اید به کنعان غم نخور … به چشم هایت بگوآن قدر برای دلم رجز نخوانند!من اهل جنگ نیستمشاعرم!خیلی که بخواهم گرد و خاک کنمشعری مینویسم آنوقتاگر توانس...

ما نسلِ مظلومی بودیم ... نسلی که در اوج بی انصافیِ زمانه متولد شدیم و از همان کودکی یاد گرفتیم که فقط "درک" کنیم ... ما حتی رویِ گرفتنِ پولِ توی جیبی از پدرانمان را نداشتیم ... ما نسلِ حیفی هستیم ... نسلِ "انقلاب" هایِ نیمه کاره و اعتراض های سرکوب ... نسلی پر از استعدادهایِ کنجِ خانه...

بی خبر از هم خوابیدن چه سود ؟ بر مزار مردگان خویش نالیدن چه سود ؟ زنده را تا زنده است باید به فریادش رسید ، ورنه بر مزارش آب پاشیدن چه سود ؟ گر نرفتی خانه اش تا زنده بود ، خانه صاحب عزا خوابیدن چه سود ؟ گر نپرسی حال من تا زنده ام ، گریه و زاری و نالیدن چه سود ؟...

گاهـــی آنلاینـــــیم بـــی هیچ دلیلـــی نـه کســـــی هست حرف بزنــی نـه چیزی هست بنویســـی گاهـــــی تو دنیای حقیقــی کم میاری میای تو دنیای مجازی شاید حضورت حس بشـــه شاید یکی بفهمـــه هستـــی گاهـــی تنها جایــی کهمیتونــی باشــی همین دنیـــــا مجازیـــــه...

اهل هیچ کجا نیستم عاشقم و تنها ! اهل به تو فکر کردنم ... اهل دوست داشتن تو و این برای تمام من کافیست ... نزدیکت می شوم بوی دریا می‌‌آید.. دور که می شوم صدای باران ! بگو تکلیف‌ام با چشم‌هایت چیست ؟ لنگر بیاندازم عاشقی کنم یا چتر بردارم و ...

دوست داشتنت در من بی انتهاست دلم برای تمامی حرفهایی که نمیزنی، تنگ است و تو تا ابد مخاطب خاص من خواهی ماند ... در مورد زنی که قدرت انتخاب تنهایی را دارد اشتباه نکنید چون هیچگاه برای از دست دادن شما &n...

چه بیکـران ندارمت، چه عاشقانه نیستی... به آدمی که شما را معلق نگه میدارد، نمیتوان دل خوش کرد! باید فرار کرد از این نسل آدمها اینها شما را به جهنم انتظارعادت میدهند، تا در بهشت خودشان،با خیال راحت زندگی کنند! ...

‌ آدمها به دنبال لیاقتشان می روند... اینکه با چنگ و دندان بخواهید یک نفر را نگه دارید و او هیچ تلاشی برای ماندن نکند ، فقط وقتتان را تلف کرده اید! بگذارید تا جایی که "می مانند" بمانند... دستشان را باز بگذارید اگ...

شنبه معصوم ترین روز هفته است! جمعه خشمانه تمام جانمان را میگیرد به مرز انفجار دلتنگی هایمان را میرساند همان طور رهایمان میکند در هفته بعد! همیشه با ناله و نفرین و خستگی جمعه شنبه مان را شروع میکنیم بیاید یکم مهربانانه تر &nbs...

اگه کسی رو از دست دادی اما خودتو پیدا کردی برنده ای.. نه که رفته باشی یا نداشته باشمت از اول هم نیامده بودی از اول نبودی نمیخواستی که باشی! دلم داشتنت را توهم زده بود دید میچسبد...

سادگی ، بزرگترین خطایِ این روزهاست ! در زمانه ای که همه گرگ شده اند و فقط به دنبالِ طعمه می گردند ... نباید بی شیله بود ... برکه هایِ زلالِ این حوالی آبشخورِ مارهایِ سمی و خوش خط و خال است ... مدت هاست که حتی خرگوش ها هم دندان تیز ک...

دوست داشتن بلدیت می خواهد یک وقت هایی باید غرق شوی نه در آغوش. .! باید غرق شوی در چشمانش آنطور که کسی ندیده باشد زن ها نگاه ها را می نویسند قاب می کنند میگذارند کنج دلشان باید بلد باشی وقتی میگوید دوستت دارم یعنی نکند...

کاش میان این همهمه و شلوغیِ این جماعت لاکردار خدایی هم بود برای تنهاییِ بی رحم من ... برای تسکین این قلب مریض ... که بگوید : هیس ؛ آرام باش ؛ خبری نیست.... بخندد ... هی بگوید که هوایت را دارم... باز بگوید : که بعد از همه...

جمعه دلبر می‌خواهد دو فنجان چای می‌خواهد اندکی مکث و بعد "دوستت دارم" های فراوان همین است که زل می‌زنیم به پنجره و چای از دهان می‌افتد نداریم.. نیست.. که دلگیریم! جمعه جان به دلگیریهایِ امروزمان خو...

‌ صداقت در مقابل سیاست دیگران سادگی‌ ست و سیاست در مقابل صداقت دیگران خیانت …! دکتر علی شریعتی کدام زیبایی ؟ کدام ثروت ؟! خبری از لباس‌های آنچنانی آغشته به عطر تلخ نبود...

این روزها پوستم کمی نازکتر شده .. این روزها طاقتم کمی بی حوصله تر شده .. این روزها انتظارم کمی بی صبرتر شده این روزها شبهایم کمی بی ماه تر شده . این روزها دست هایم کمی خالی تر شده . این روزها وجودم پر از تَرک شده…. تلنگر نزن ، می شکنم تو که باشی ! من هستم! خوب، روان، آرام... تو...

‍ . حالم بد است حال و هوا را عوض کنید با حرف های تازه فضا را عوض کنید ... عمریست خوانده ایم و اجابت نمی‌شود بی فایده است متن دعا را عوض کنید ... این راه بسته است ، به جایی نمی‌رسد بـایـد اصـول قـطـب نـمـا را عوض کنید ... کـفـتـارهـای دشـ...

دیدی بعضی وقتا یکی رو تو ذهنت اون گوشه موشه ها قایم کردی و حتی خودتم دیگه مطمئن نیستی کجا گذاشتیش! از یه طرف دلت شور اینو می‌زنه که نکنه گُمش کنی، از یه طرفم می‌ترسی که نکنه یهو بری سراغش! به روی خودت نمیاری که جا...

. دنیای اطرافمان را با “پرده ی سینما” اشتباه گرفته ایمیکی فراموش میشودیکی خاموش میشودیکی میمیرد …و ما تماشا میکنیم ! @krmn_ir ...

گاهی چنان گره می خورد دلت به دلی که هیچ چیز و هیچکس را یارای گشایشش نیست .. گاهی چنان مست می شوی از شنیدن صدایی که نفس هایش را بوسه می زنی .. گاهی چنان نامی را با جان و دل میخوانی که پژواک موسیقی عاشقانه ایست .. گاهی چنان بیتاب م...

یک وقت‌هایی باید خودت را به "بی‌خیالی" بزنی! بی‌خیال تمام آدم‌هایی که دوستت ندارند! بی‌خیال تمام کارهایی که می‌خواستی بشود اما...نشد! بی‌خیال هرکس که امروز "وارد" زندگی‌ات و فردا رفت! بی‌خیالِ تلاش‌های بی‌نتیجه‌ات دوست داشتن‌های بی&zwn...

لذت بردن را یادمان ؛ از گرما می نالیم. از سرما فرار می کنیم. در جمع، از شلوغی کلافه می شویم و در خلوت، از تنهایی بغض می کنیم. تمام هفته منتظر رسیدن روز تعطیل هستیم و آخر هفته هم بی حوصلگی &nb...

خِرَد تا به زنان میرسد نامش مکر میشود و مَکر تا به مردان میرسد نام عقل میگیرد درخواست توجه تا به زنان میرسد نامش حسادت میشود و حسادت تا به مردان میرسد میشود غیرت عدالت تقسیم شد آسوده باشید عادت ندارم&...

سخت میگذرد این بهار با هراس نبودنت .. وقتی عطرِ نمِ باران و بوی اردیبهشت‌ می پیچد ناخودآگاه دلم هوایی می شود و دست به گریبان خیالت .. حالا من مانده ام و دلی که با هیچ زبانی آشنا نیست هیچ نمی داند جز زبان عشق هیچ نمی خواهد جز صدای تو جز بودن تو .. ...

ازفروردینش که خیری ندیدیم نه آن که رفته بود برگشت نه آن که بود وفا کرد بهار بود جانم ولی رنگ خزان داشت . حالا اردیبهشت آمده ... کاش حداقل اردیبهشت کمی منصف باشد سفر کرده ای را باز گرداند عاشقی را به معشوق برساند مرگ نباشد ، تولد باشد از فرور...

وقتی زنی احساس دلتنگی می کند، برایش از منطق و اصول نگو بغلش کن و بگذار با اشک خودش را خالی کند تو فقط سعی کن شانه ای قابل اعتماد باشی... پائولو کوئلیو هر که آمد بار خود را بست و رفت ما همان بدبخت و خوار ...

هوا دلگیر ، درها بسته ، سرها در گریبان،دستها پنهان ، نفس ها ابر ، دلها خسته و غمگین ، زمین دلمرده ، سقف آسمان کوتاه ، غبارآلوده مهر و ماه ، زمستان است... مهدی اخوان ثالث بعد از این ...

آدم هایی هستند که وقتی خوشحالی،کنارت نیستند، چون حسودند... وقتی غمگینی در آغوشت نمیگیرند، چون خوشحالند.. وقتی مشکل داری به ظاهرهمدردند اما در واقع بی خیال تو هستند.. امـا،وقتی خـودشان مشکل دارند،با تو خیلی مهربانند.. این ها بدبخت ترین انسان های روی زمین هست...

تنهایی مرا نکشت... غروب جمعه هم همین طور... با دستِ گلهای گلفروش دیگر داغ دلم تازه نمیشود حتی روی برگ های زرد پاییز کنار همان نیمکت رنگ پریده قدم میزنم صدای پاهایمان را به یادم می آورم اما باز نمیمیرم.... با همه میخندم.....

نوروز هم تمام شد ... ما ماندیم و سالی جدید ... سالی که قرار است سالِ خوبی باشد ... همیشه بهترین تصمیماتمان برایِ شنبه بود ... همیشه برایِ بهتر شدنِ احوالاتمان دنبالِ یک آغاز می گشتیم ؛ و چه آغازی بهتر از نوروز ؟! بیایید همه با هم قراری بگذاریم ؛ اینکه امسال ، به جز مهربانی و لبخندهایِ جانان...

آدم باید جوری دوستت دارم بگوید که گره ی ماندنش با دندانِ هیچ رفتنی باز نشود ... دلم خلوتی ساده می خواهد چند خطی شعر فروغ با دو فنجان قهوه کمی سکوت و او، که پایان هر قطعه دستش را زیر چانه بزند و بگوید...

تو عشق بودی این را از بوی تن ات فهمیدم شاید هم خیلی دیر به تو رسیدم خیلی دیر ! اما مگر قانون این نبود که هر آنچه دیر می آید ! عاقبت روزی به خانه ی ما خواهد رسید؟ اسفند میتواند حائل خوبی باشد میان فرسو...

حرفهایم به سوی تو که می دوند معنی شان می ریزد مانند خجالت، زمان بوسه! یا مثل ترس، وقت گفتن اولین دوستت دارم! حرف هایم نزدیک تو رنگشان میپرد مثل دل بعد از دیدار مثل هوش پس از آغوش مثل آخر همین شعر... ...

ای عشقت ، آذوقه ی روزهای سرد من ! تمامِ زمستان را با دوست داشتنت سر می کنم ؛ واژه واژه هیزم می ریزم ، نمی گذارم ، نمی گذارم ، آتشِ این شعرها خاموش شود...! شب فرصتی ست تا به رؤیاهایمان فکر کنیم شاید ص...

همه ما از این آدم ها در زندگیمان داریم آدم هایی که الکی و تکراری حالتان را می پرسند که آخرِ تلفن آدرس فلان جا و تلفن فلان دوست را می گیرند و خلاصه دلیل الو گفتنشان خودِ خودت نیستی هم هستند ! اما من عاشق آنهایی هستم &n...

"پای تو که وسط باشد " من عاشق همه ی کارهای نفرت انگیزِ جهان می شوم.. عاشقِ تمامِ چیزهایی که در عمرم احساس خوبی بهشان نداشته ام.. من می توانم هر صبح اسپرسوی مثل زهرمار را بنوشم.. یا آخر شب ها با آبِ سرد دوش بگی...

"پاییز "قرار نبود به تنهایی قشنگ باشه! قرار بود پاییز و با هم قشنگش کنیم! در نبود " تو "پاییز امسال قشنگ نبود! آنقدر از پاییز نالیدیم، تا جایش را به زمستان #لعنتی داد؛ زمستان بهانه بود، من دلم آغوش گرمش را میخواس...

دور "تو "خطی قرمز کشیدم ولی با این حال "تو "خواستنی ترین ممنوعه دنیایی.... در نبودت به کسی باج ندادم هرگز کاروان نیست که "دل" هر که به جایت آید...! ‌ سی ساله ...

آنجا را نمی‌دانم اما اینجا بی تو، بدونِ آغوشت خیابان به خیابان، برگ به برگ پاییز به شدت دارد اتفاق می‌افتد ... دوستت دارم هایت را در گوشم بگو..... باد پاییز دزد است..... ...

آدمیزاد است دیگر... گاهی سینه می دهد جلو لاف می زند که مثلا دلش می‌خواهد تنها باشد دستش مال خودش باشد دستش توی دست خودش باشد اصلا دستش بند دست کسی نباشد آزاد باشد.... که دستش خالی باشد از "هرچیز" از "هر کس" که مثلا دستش هم‌دمای دست‌ دیگری نشود دستش اگر سر...

انارها نمی رسند! فقط از وحشتِ‌ تنهایی و بی ‌برگی دِلخون میشوند و گاهی قلب‌شان تَرَک میخورد...! تلخ هم که بشوی می نوشمت من...... به قهوه های قجری چشم های تو معتادم ...

آهسته آهسته پاییز از راه می رسد فصلی پر از تبعیض که متعلق به اقلیت هاست آن اندک معشوقه های حقیقی که دست دردست هم در پارک های حوالی شهر روی برگ های زرد"نارنجی" قهوه ای وخشک که همانند فرشی روی زمین پهن شده&nbs...

شهریور دردانه تابستان است و تو... دردانه ی منی ! از تمام دایره‌المعارف این ماه چیزی نمانده برایم جز تو حال من خوب تر از کودکی ام می شود وقتی آنچه از این ماه میشناسم تنها تو باشی شهریوری ... &nb...

لکنت فقط از کارماندنِ زبان نیست چشم ها هم گاهی روی یک چهره ، گیر می کنند ... عاشقت شدم و اصلا هیچ حواسم نبود شهریور است ، خدا خودش پائیز را بخیر کند.... دوستش نداری رها...

عکاس ها نمی دانند که بی تو لبخند روی لب‌هایم چقدر درد دارد این دلتنگی ها پشت رژهای قرمزم پنهان است اگر ببوسیم پاک میشوند کاش #تو را داشت...

به سرم زد یک شب ناشناس امتحانش کنم بازیِ خطرناکی بود اما به ریسکش میارزید +سلام -سلام…شما؟ +غریبه خدا خدا میکردم که دیگر پیامی نگیرم آخر قرارمان این بود که ناشناسی واردِ حریممان نشود -میشه خودتونو معرفی کنید؟ ...

دختر که شاعر باشد غذا می سوزد ظرفها نشسته می مانند لباس ها گم می شوند اما... خانه حتما گرم خواهد ماند دلتنگی ؛ آدم را به خیابان می کشد دلتنگم ! و مردم نمی فهمند قدم زدن -گاهی- &nb...

گاهی با رفتن یک نفر آنقدر تنهایی‌مان بزرگ می‌شود که شاید اگر خودش هم برگردد دیگر نتواند همه تنهایی‌مان را جبران کند ... آنقدر می آیند و "نمی مانند".. می آیند و بلاتکلیفمان می کنند.. می آیند و دل می شکن...

اگر عاشقید ولی حالتان بد است مطمئن باشید دچار آدم اشتباهی شدید این سهم شما از عشق نیست عاشقی یعنی حال خوش دو بالی که عشق به شما میدهد میتوانید تا آسمان نهم تا خود خدا اوج بگیرید پس از همین راهی که آمدید دوباره برگردید به اول مسیر س...

کسی چه می داند شاید همین لحظه زنی برای مرد سیاستمدارش می رقصد یا پیانو می زندو آواز می خواند وجلوی جنگ جهانی بعدی را می گیرد کسی چه می داند شاید تنها شرط معشوقه ی هیتلر به خاک وخون کشیدن دنیا بود کسی سر از کار زن ها در نمی آو...

عشق شاید همین باشد همین که وقتی نیستی هزار سوال در ذهنم میچرخد، کجاست؟ چکار میکند؟ عشق شاید همین نگرانی های من باشد همین که به خود میگویم کاش زودتر بیاید... کاش بیاید.... و‌دیگر نرود.....

حتی یک نفر در این دنیا شبیهِ تو نیست.. نه در نفس کشیدن، نه در نفس نفس نفس زدن، و نه از قشنگی، نفسِ مرا بَند آوردن... فلسفه نباف شاعر ! چه ممکن ، چه محال چه جبر ، چه اختیار چه هر کوفت دیگری او رفته اس...

وقتی کسی در زندگی ات نباشد، همه ش یک دغدغه داری، غصه ی نبودن کسی در حیاط خلوت زندگی... اما وقتی کسی می آید، هزار دغدغه همراه ش می آید سراغ ت، همه ش دلهره داری... می ترسی... ترس از دست دادن ش... دلهره ی نبودن ش... رفتن و برنگشتن ش.. آدمیزاد اما همیشه دومی را می خواهد... ک...

نمی‌شود عاشقت نبود... نمی‌شــــــود... باید بودنت را محکم بغل کرد ، بوسید از بس این "پرستیـدنی بودنت " به خـدا رفته ! دوستت نمی داشتم، چه می کردم؟ دنیا برای ادامه ی زندگی ...

محـکـم بغـل بگـیـر مـرا تـا کـه بگـویـم بـه همـه او فقـط جـانِ مـنُ و یـارِ مـن و مـالِ مـن اسـت ♥ همه چیز از عطرها شروع میشود... از رایحه ها... مثل عطر معشوق جامانده روی پیرهنی &...

‎ هیچ زنی را در هیچ کجایِ دنیا نمی توانی پیدا کنی ‎که به یکباره عاشقِ مَردی شود! ‎زن ها، آرام آرام در یک مَرد جوانه میزنند ‎اما امان از وقتی که زنی در وجودِ مَردش ریشه بدواند... ‎این جور عشق هایِ یک زن...

می دانم هر صبح از بلند ترین ضلعِ آفتاب از پنجره ایی که نمی دانم کجاست نگاهم میکنی عشق در سَرم هزار معنا می شود معنیِ حرفی شبیه "دوستت دارم"... ا...

تو که تنها ماندی ناز تو زیبا بود قلب تو شیدا شد دل من رسوا شد تو که تنها ماندی من دلم میلرزید نکند زخم دلت تازه شود نکند آن دل تو پیش من آوازه شود دل، بری از همه و یاد مرا کهنه کنی سینه صد چاک کنی آه مرا تازه کنی تو که تنها ماندی&nb...

تیر_ماه عزیز...! از خرداد پر حادثه گذشتیم...! و اکنون آهسته آهسته به سوی" تو" می آییم...! تو محکوم هستی، محکوم به تغیر حال بد ما...! محکوم به بر پا کردن بهشت پر از "وصال" در جهنم هوایت...! تو قرار است "وص...

دلتنگی می دانی چیست؟! غرق شدن در یادت، فکر به صدایت، و مرور هر شب خاطراتت... دلتنگی ساده تر از همه معانی است، دلتنگی یعنی "تو" نباشی و "من" تو را زندگی کنم! دلم به عظمت باران ...

محتاجم ...! محتاجِ یک فنجان چای ، که پهلویش تو باشی ...! آنقدر بی صدا آمدم که وقتی به خودت آمدی هیچ صدایی جز من نبود آنقدر ماهرانه تمام تو را دزدیدم که خدا هم به شوق آمد . آنقدر عاشقانه نگاهت خواهم داشت ...

من تمامی جمعه های ... بدون تو را ... مانند یک زندانی .... درون سلول که روزهایش را روی دیوار خط می زند ... در تقویم خط زده ام جمعه هایم روزهایی پر از تنهائی ... نه اینکه رفتن بلد نباشم ها ...

تن زده ام آغوشت را چقدر به من می آید رنگش جنسش و اندازه اش که به قد تمام بی کسی هایم بر دلم نشسته است!! من چیز زیادی از عشق نمیدانم فقط میدانم وقتی میخواهی یک نفر را دوست نداشته باشی ...

عشق نه آدمیزاد است و نه جانوری بیرحم و درنده نه چشم های هیز دارد و نه چنگال آماده عشق یک حال خوب است برای تابِ زخم های وامانده جماعت ! ملامتم نکنید قبله ام کج نیست نیمرخش را دوس...

گل که باشی ،باغبانها دست چینت می کنند سنگ باشی میتراشند ونگینت میکنند... هرگز از این پیله تنهایی ات غمگین مباش روز گاری می رسد فرش زمینت می کنند چوب خشکی در بیابان باش،اما مرد باش چوب نامردی اگر در آستینت میکنند... ای درخت پیر،بر این ...

تو نیستی... نه که نباشی ها دوری انقدر دور که نه میتوانم در آغوشت بگیرم و نه کنارت قدم بزنم... راستش را بخواهی بودن های دور کم از نبودن ندارند... تو نیستی... نه که نباشی ها دوری.. دوری که افتاده ام به جان این کاغذ ...

من هر شب تو را در خیالاتم در آغوش می گیرم… خاطراتت را در لحظه لحظه زندگی ام مرور می کنم… خاطرات اولین دیدار ما در سرد ترین شب زمستان که به سان بهاری دل انگیز، شکوفه های عشق را در بند بند وجودم پرورش داد… و من سرمست از همیشه از وجود تو به خود می بالیدم… خاطرات مهربا...

در این کنج اتاقم چه آرام کز کرده ام سوز سردی موهای دستم را بلند کرده می لرزم و خود را تنگ در آغوش می گیرم گوش به حرف های دلی می دهم که هیچ گوشی بدهکارش نیست این روزها خیلی کلافه شده خیلی بی تابی می کند می خواهد که گاهی تنها باشد، از غصه ها شاکی ا...

تمامی زیبایی ها در تنهایی رخ می دهد. هیچ اتفاقی در ارتباط با دنیای ماورا رخ نخواهد داد؛‌ مگر در انزوا. ذهن بیرون گرا،‌ شما را طوری شرطی کرده است که وقتی تنهایید، احساس خوبی ندارید. ذهن بیرون گرا به شما می گوید، به این طرف و آن ...

بسم الله الرحمن الرحیم تنهایی ... وقتی تمام زندگی می شود یک نفر، سخت و محال است زندگی بودن او وقتی یک نفر چراغ زندگی یک نفر می شود، وقتی او رفت به هر دلیل ( مرگ ، پسند نکردن عشق!)زندگی شخص تنها دچار تباهی و افسردگی می شود حال آنکه در یک شهر ، شهری که پر از افردا و افکار و غرایض هستیم ه...

تا ابد خیری نخواهد دید از پروازها کفتری وقتی که باشد بین کفتر بازها میروم از جمعتان چیزی نمیگویم ولی بشنویدم بعد ازاین از سوز بعضی سازها آبروتان مثل ماهی و دهانم تنگ آب واکنم قدری اگر آن را بریزد رازها روی هم چسبیده لبهای من از شیرینی اش بس که دارد شیره ی ناب (س...

دلت خیلی چیزها می خواهد دلت می خواهد عاشق شوی دلت می خواهد با او حرف بزنی دلت می خواهد انقدر به پایش بشینی تا برگردد دلتمی خواهد تمام راز های نگفته ات را به کسی که عاشقت شده و عاشقش هستی در میان بگذاری اما گاهی حتی تا دم...

هی رفیق ... ! بغض هایم را مسخــره نکن ! به سه نقطه های آخر حرفهایم نخند ! تمام زندگیم نقطه چین است ! اینها تمام نوشته های تاریکی ذهن و دنیای من است ... ! &nbs...

بچه ها صبحتان بخیر ...سلام درس اول فعل مجهول است فعل مجهول چیست میدانید؟ نسبت فعل ما به معفول است در دهانم زبان چو اویزی در تهیگاه زنگ می لغزید صورت ناساز انچنان که مگر شیشه بر روی سنگ می لغزید ساعتی ان سخن دادم حق گفتار را ادا ...